اسم های ایرانی که با کی شروع میشن
کی آذر
مرکب از کی (پادشاه) + آذر (آتش)؛ پادشاه آتش، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان کی آفرید
مرکب از کی (پادشاه) + آفرید (آفریده) = کسی که شاه آفریده شده.کی آفرین
آفریننده پادشاهکی بانو
بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند.کی دخت
دختر پادشاهکی راد
پادشاه بخشنده کی زاد
زاده پادشاه کی منوش
از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان کیا
1کیاجور
عاقل، فاضل و دانا کیاچهر
آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است. کیادخت
دختر پادشاهکیارا
اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جاتکیاراد
پادشاه جوانمرد، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمردکیارخ
کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است.کیارزم
مرکب از کیا (پادشاه) + رزم (نبرد)؛ به معنی پادشاه نبرد و مبارزه کیارس
کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی کیارش
(از کی + آرش)، 1کیارمین
کیارنگ
از نام های برگزیدهکیازند
پادشاه بزرگ کیاشا
شاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کیا (به معنی حاکم، سلطان، فرمانروا) + شا (مخفف شاه)کیامنش
کیامهر
(کیا = پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا + مهر = خورشید، مهربانی و محبت)، ...کیان
1کیان بانو
ملکهکیان دخت
دختری از نسل شاهان، شاهزادهکیان مهر
(کیان+ مهر = محبت، دوستی و خورشید)، 1- محبت و دوستی شاهانه و بزرگواران...کیانا
برخواسته از نسل کیانیانکیاناز
(کیا+ ناز (افتخار، فخر، تفاخر)) 1- موجب افتخار پادشاهان و سروران و بز...کیانمهر
دوستی شاهانه، محبت بزرگوارانه، خورشید سرزمینکیانوش
1کیانه
منسوب به کیان، پادشاهیکیاوش
(کیا + وش (پسوند شباهت))، ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بزرگان اس...کیجا
دخترکیجانا
دختر مازندرانی که عزیز و دوست داشتنی است.کیخسرو
پادشاه بزرگ و والامقام، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش پادشاه کیانی کیژان
(کردی) دختران.کیسان
مانند پادشاه، دارای منش شاهانه کیسر
از نام های برگزیده

مرکب از کی (پادشاه) + آذر (آتش)؛ پادشاه آتش، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان کی آفرید

مرکب از کی (پادشاه) + آفرید (آفریده) = کسی که شاه آفریده شده.کی آفرین

آفریننده پادشاهکی بانو

بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند.کی دخت

دختر پادشاهکی راد

پادشاه بخشنده کی زاد

زاده پادشاه کی منوش

از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان کیا

1کیاجور

عاقل، فاضل و دانا کیاچهر

آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است. کیادخت

دختر پادشاهکیارا

اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جاتکیاراد

پادشاه جوانمرد، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمردکیارخ

کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است.کیارزم

مرکب از کیا (پادشاه) + رزم (نبرد)؛ به معنی پادشاه نبرد و مبارزه کیارس

کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی کیارش

(از کی + آرش)، 1کیارمین

کیارنگ

از نام های برگزیدهکیازند

پادشاه بزرگ کیاشا

شاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کیا (به معنی حاکم، سلطان، فرمانروا) + شا (مخفف شاه)کیامنش

کیامهر

(کیا = پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا + مهر = خورشید، مهربانی و محبت)، ...کیان

1کیان بانو

ملکهکیان دخت

دختری از نسل شاهان، شاهزادهکیان مهر

(کیان+ مهر = محبت، دوستی و خورشید)، 1- محبت و دوستی شاهانه و بزرگواران...کیانا

برخواسته از نسل کیانیانکیاناز

(کیا+ ناز (افتخار، فخر، تفاخر)) 1- موجب افتخار پادشاهان و سروران و بز...کیانمهر

دوستی شاهانه، محبت بزرگوارانه، خورشید سرزمینکیانوش

1کیانه

منسوب به کیان، پادشاهیکیاوش

(کیا + وش (پسوند شباهت))، ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بزرگان اس...کیجا

دخترکیجانا

دختر مازندرانی که عزیز و دوست داشتنی است.کیخسرو

پادشاه بزرگ و والامقام، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش پادشاه کیانی کیژان

(کردی) دختران.کیسان

مانند پادشاه، دارای منش شاهانه کیسر

از نام های برگزیده