اسم های ایرانی که با کو شروع میشن
کوت
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی کوثر
نام چشمهای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزولهای آن تولد حضرت فاطمه (س) است.کوچک
دارای حجم اندک، ریز، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، لقب اردشیر پسر شیرویه پادشاه ساسانی کوچیار
یار کوتاه قد (نگارش کردیکورش
کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد.کورنگ
نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی کوروس
کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نمود. کوروش
1- به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از کلمه ی «کورو» به معنی خو...کوشا
[از کوش + ا (پسوند فاعلی و صفت مشبهه)]،آن که بسیار تلاش و کوشش میکند، ...کوشاد
ریشه گیاهی خوشرنگ کوشان
(از کوش (کوشیدن) + ان (پسوند صفت فاعلی))، 1کوشانه
دختر ساعی، بانوی تلاشکرکوشک
کاخ، قصر، اسم دخترایرج (پسر فریدون پادشاه پیشدادی)کوشیار
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی کوکب
ستاره، گلی زینتی و درشت و پُرپَر به رنگهای ارغوانی، سفید، قرمز، زرد یا بنفشکوکبه
شکوه، جلالکولیار
نام روستایی کوهرنگ
نام دره و رودخانه ای در زردکوه بختیاری کوهسار
جایی که دارای کوه های متعدد است. کوهشاد
نام روستایی در استان هرمزگان کوهیار
کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان کوهین
منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است کوهینه
پونه
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی کوثر
نام چشمهای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزولهای آن تولد حضرت فاطمه (س) است.کوچک
دارای حجم اندک، ریز، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، لقب اردشیر پسر شیرویه پادشاه ساسانی کوچیار
یار کوتاه قد (نگارش کردیکورش
کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد.کورنگ
نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی کوروس
کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نمود. کوروش
1- به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از کلمه ی «کورو» به معنی خو...کوشا
[از کوش + ا (پسوند فاعلی و صفت مشبهه)]،آن که بسیار تلاش و کوشش میکند، ...کوشاد
ریشه گیاهی خوشرنگ کوشان
(از کوش (کوشیدن) + ان (پسوند صفت فاعلی))، 1کوشانه
دختر ساعی، بانوی تلاشکرکوشک
کاخ، قصر، اسم دخترایرج (پسر فریدون پادشاه پیشدادی)کوشیار
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی کوکب
ستاره، گلی زینتی و درشت و پُرپَر به رنگهای ارغوانی، سفید، قرمز، زرد یا بنفشکوکبه
شکوه، جلالکولیار
نام روستایی کوهرنگ
نام دره و رودخانه ای در زردکوه بختیاری کوهسار
جایی که دارای کوه های متعدد است. کوهشاد
نام روستایی در استان هرمزگان کوهیار
کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان کوهین
منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است کوهینه
پونه