اسم های ایرانی که با نو شروع میشن
نو بهار
بهار جدید - بهار تازهنوا
1- صدای موسیقیایی، نغمه؛ 2- (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفتگا...نوّاب
(عربی) 1- (در قدیم) در دورهی صفوی و قاجار عنوانی که به شاهزادگان و گاه...نوال
(عربی) 1- آنچه بخشیده میشود، عطیه؛ 2- (در قدیم) بخشش و عطا.نوبخت
از نام های برگزیده دوران ساسانینوبر
1- ویژگی میوهای که در آغاز فصل خود به بازار میآید؛ 2- (به مجاز) تازه ...نوبهار
نام نویسنده دساتیرنوتریکا
نوح
نامی عبرانی به معنای راحتنوذر
یکی از سه پسران منوچهرنورا
(نور+ ا (پسوند نسبت)) 1- نورانی، درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.نورالدین
(عربی)، 1- نورِ دین؛ 2- (اَعلام) 1) نورالدین (= محمّدابن حسن) رییس اسم...نورالعین
(عربی) 1- نور ِچشم (چشمها)؛ 2- (به مجاز) عزیز و گرامی.نورالله
(عربی) نور الهی، نور خدا.نورالهدی
(عربی) نورِ رستگاری، راستی و پیروزی.نوران
(عربی ـ فارسی) (نور + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن، درخش...نورانگیز
(عربی ـ فارسی) (نور + انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده) 1- نورانگیزند...نورسته
جوانه تازهنورصبا
(عربی) [نور + صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال میوزد؛ (به مجاز) پیام ...نوری
(عربی ـ فارسی) (نور + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور، مربوط به نور؛ ...نوریه
(عربی) (نور + ایه/-iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن و درخ...نوژان
1- فریاد، صدا و بانگ بلند؛ 2- رود (رودخانهی) با بانک و سهم؛ 3- غرّان (...نوژن
(در قدیم) نوعی کاج، صنوبر.نوژین
(نوژ = نوز = نوعی کاج + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نوژ، مربوط به نو...نوش
نوش آذر
نام پسر آذرافروزنوش آفرین
(نوش+ آفرین = آفریننده)، 1- آفریننده خوشی و لذت، آفرینندهی شیرینی؛ 2- ...نوشا
(نوش+ ا (پسوند با معنی فاعلی))، 1- نیوشا، شنوا، شنونده؛ 2- (به مجاز) ی...نوشاد
1نوشافرین
نوش آفریننوشروان
نوشه
(= نوشه) 1- (در وصف شاعرانه) جاوید، بی مرگ؛ 2-شاد، خوشحال، خرّم؛ گوارا...نوشی
نوشیرواننوشیار
یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامهنوشیروان
انوشیروان. از نام های برگزیدهنوشین
شیرین و گوارانوگل
گلی که تازه شکفته شده استنونا
1- (در سمنانی) نان؛ 2- (در کلدانی) برج حوت [برابر با اسفند]؛ 3- (اَعلا...نونهال
نهال تازه، درخت جواننویان
امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک
بهار جدید - بهار تازهنوا
1- صدای موسیقیایی، نغمه؛ 2- (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفتگا...نوّاب
(عربی) 1- (در قدیم) در دورهی صفوی و قاجار عنوانی که به شاهزادگان و گاه...نوال
(عربی) 1- آنچه بخشیده میشود، عطیه؛ 2- (در قدیم) بخشش و عطا.نوبخت
از نام های برگزیده دوران ساسانینوبر
1- ویژگی میوهای که در آغاز فصل خود به بازار میآید؛ 2- (به مجاز) تازه ...نوبهار
نام نویسنده دساتیرنوتریکا
نوح
نامی عبرانی به معنای راحتنوذر
یکی از سه پسران منوچهرنورا
(نور+ ا (پسوند نسبت)) 1- نورانی، درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.نورالدین
(عربی)، 1- نورِ دین؛ 2- (اَعلام) 1) نورالدین (= محمّدابن حسن) رییس اسم...نورالعین
(عربی) 1- نور ِچشم (چشمها)؛ 2- (به مجاز) عزیز و گرامی.نورالله
(عربی) نور الهی، نور خدا.نورالهدی
(عربی) نورِ رستگاری، راستی و پیروزی.نوران
(عربی ـ فارسی) (نور + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن، درخش...نورانگیز
(عربی ـ فارسی) (نور + انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده) 1- نورانگیزند...نورسته
جوانه تازهنورصبا
(عربی) [نور + صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال میوزد؛ (به مجاز) پیام ...نوری
(عربی ـ فارسی) (نور + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور، مربوط به نور؛ ...نوریه
(عربی) (نور + ایه/-iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن و درخ...نوژان
1- فریاد، صدا و بانگ بلند؛ 2- رود (رودخانهی) با بانک و سهم؛ 3- غرّان (...نوژن
(در قدیم) نوعی کاج، صنوبر.نوژین
(نوژ = نوز = نوعی کاج + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نوژ، مربوط به نو...نوش
نوش آذر
نام پسر آذرافروزنوش آفرین
(نوش+ آفرین = آفریننده)، 1- آفریننده خوشی و لذت، آفرینندهی شیرینی؛ 2- ...نوشا
(نوش+ ا (پسوند با معنی فاعلی))، 1- نیوشا، شنوا، شنونده؛ 2- (به مجاز) ی...نوشاد
1نوشافرین
نوش آفریننوشروان
نوشه
(= نوشه) 1- (در وصف شاعرانه) جاوید، بی مرگ؛ 2-شاد، خوشحال، خرّم؛ گوارا...نوشی
نوشیرواننوشیار
یار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامهنوشیروان
انوشیروان. از نام های برگزیدهنوشین
شیرین و گوارانوگل
گلی که تازه شکفته شده استنونا
1- (در سمنانی) نان؛ 2- (در کلدانی) برج حوت [برابر با اسفند]؛ 3- (اَعلا...نونهال
نهال تازه، درخت جواننویان
امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک