اسم های ایرانی که با سی شروع میشن
سی گل
سیاره
(عربی) 1- (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگر...سیامک
نام پسر کیومرس در شاهنامهسیاوخش
سیاوش، پسر کیکاووسسیاوش
نام پسر کیکاووسسیاووش
(= سیاوش)، ( سیاوش.سیپان
(کردی) 1- بلندی مانع باد؛ 2- کوهی که در همهی ایام برف داشته باشد؛ 3- ...سیتا
سیران
(در قدیم) گردش و تفرج.سیرانوش
[سیر (در پهلوی) راضی و خشنود + انوش= جاویدان]، خوشنودی و رضایتمندی جا...سیروان
عربی شده ساربان؛ 2سیروس
نام کورش به پیکره دیگرسیف الله
(عربی) شمشیر خدا.سیما
روی، چهره، صورتسیمبر
دارنده اندام سفیدسیمروی
سپیدرویسیمگون
نقره فامسیمیا
سیمین
نقره فام، سفیدسیمین بر
(در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا...سیمین چهر
سپیدرویسیمین دخت
دختر سپید و نقره فام، درخشندهسیمین رخ
سپیدرویسیمین زر
(سیمین= نقرهای + زر = طلا)، 1- ساخته شده از نقره و طلا؛ 2- (به مجاز) ...سیمین عذار
(در قدیم) (به مجاز)، دارای چهرهی سفید و زیبا.سیمینه
(در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا...سینا
یکی از نخستین پیروان اشوزرتشتسیندخت
نام دختر مهراب، پادشاه کابلسینره
سیوان
(کردی، sēwān) 1- چتر، سایبان، چادر؛ 2- جمع سیو به معنی سیب ها.
سیاره
(عربی) 1- (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگر...سیامک
نام پسر کیومرس در شاهنامهسیاوخش
سیاوش، پسر کیکاووسسیاوش
نام پسر کیکاووسسیاووش
(= سیاوش)، ( سیاوش.سیپان
(کردی) 1- بلندی مانع باد؛ 2- کوهی که در همهی ایام برف داشته باشد؛ 3- ...سیتا
سیران
(در قدیم) گردش و تفرج.سیرانوش
[سیر (در پهلوی) راضی و خشنود + انوش= جاویدان]، خوشنودی و رضایتمندی جا...سیروان
عربی شده ساربان؛ 2سیروس
نام کورش به پیکره دیگرسیف الله
(عربی) شمشیر خدا.سیما
روی، چهره، صورتسیمبر
دارنده اندام سفیدسیمروی
سپیدرویسیمگون
نقره فامسیمیا
سیمین
نقره فام، سفیدسیمین بر
(در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا...سیمین چهر
سپیدرویسیمین دخت
دختر سپید و نقره فام، درخشندهسیمین رخ
سپیدرویسیمین زر
(سیمین= نقرهای + زر = طلا)، 1- ساخته شده از نقره و طلا؛ 2- (به مجاز) ...سیمین عذار
(در قدیم) (به مجاز)، دارای چهرهی سفید و زیبا.سیمینه
(در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا...سینا
یکی از نخستین پیروان اشوزرتشتسیندخت
نام دختر مهراب، پادشاه کابلسینره
سیوان
(کردی، sēwān) 1- چتر، سایبان، چادر؛ 2- جمع سیو به معنی سیب ها.