اسم های ایرانی که با سو شروع میشن
سواک
رفتار نرم، رفتار نرم و آهسته.سوبا
سوبیتای
ریشه مغولی ، معنیسودا
(عربی) 1- (به مجاز) فکر، خیال، شور و شوق؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) علاقه...سودابه
دارنده آب روشنی بخش، نام زن کیکاووسسوده
(عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه...سورا
1- سود دهنده؛ 2- توانا، نیرومند؛ 3- (اَعلام) نام شهر «شوراب» در نوشته...سوران
(کردی) 1- نام منطقه ای وسیع در کردستان؛ 2- یکی از چهار لهجه ی اصلی ز...سورن
دلیر و پهلوان ، تواناسورنا
سُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهمسوره
(عربی) هر یک از بخشهای صد و چهاردهگانهی قرآن که خود شامل چند آیه است...سوری
1- (در قدیم) (در گیاهی) گل سرخ؛ 2- (به مجاز) سرخ رنگ.سوریا
(سوری + الف (اسم ساز))، ( سوری.سورین
1- (در ایران باستان) نیرومند، قدرتمند؛ 2- (اَعلام) 1) یکی از خاندان ...سورینا
(سورین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سورین، ( سورین. 1-سوزان
دارای حرارت، سرشار از اشتیاق، نام زن رامشگر تورانیسوسن
نام گلی خوشبوسوشیانت
برگزیده دینیسوفیا
(عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفی...سوگل
(ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.سوگند
قسم، استواری بر پیوندسولان
سولماز
(ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی شود.سوما
ماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، در گویش مازندران نهر آبسونا
1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.سونای
1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.سونیا
دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشدسویل
(ترکی) لایق، محبت.سوین
(ترکی) شادباش.سوینج
(ترکی) شادی.
رفتار نرم، رفتار نرم و آهسته.سوبا
سوبیتای
ریشه مغولی ، معنیسودا
(عربی) 1- (به مجاز) فکر، خیال، شور و شوق؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) علاقه...سودابه
دارنده آب روشنی بخش، نام زن کیکاووسسوده
(عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه...سورا
1- سود دهنده؛ 2- توانا، نیرومند؛ 3- (اَعلام) نام شهر «شوراب» در نوشته...سوران
(کردی) 1- نام منطقه ای وسیع در کردستان؛ 2- یکی از چهار لهجه ی اصلی ز...سورن
دلیر و پهلوان ، تواناسورنا
سُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهمسوره
(عربی) هر یک از بخشهای صد و چهاردهگانهی قرآن که خود شامل چند آیه است...سوری
1- (در قدیم) (در گیاهی) گل سرخ؛ 2- (به مجاز) سرخ رنگ.سوریا
(سوری + الف (اسم ساز))، ( سوری.سورین
1- (در ایران باستان) نیرومند، قدرتمند؛ 2- (اَعلام) 1) یکی از خاندان ...سورینا
(سورین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سورین، ( سورین. 1-سوزان
دارای حرارت، سرشار از اشتیاق، نام زن رامشگر تورانیسوسن
نام گلی خوشبوسوشیانت
برگزیده دینیسوفیا
(عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفی...سوگل
(ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.سوگند
قسم، استواری بر پیوندسولان
سولماز
(ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی شود.سوما
ماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، در گویش مازندران نهر آبسونا
1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.سونای
1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.سونیا
دختر نور، دختری که در اجتماع رتبه بالایی داشته باشدسویل
(ترکی) لایق، محبت.سوین
(ترکی) شادباش.سوینج
(ترکی) شادی.