اسم های ایرانی که با سل شروع میشن
سلاله
(عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه.سلامت
(عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛...سلامه
(عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار...سلدا
(ترکی) حامی، یاور.سلما
1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.سلمان
(عربی) 1- سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی ...سلمی
(عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز...سلوا
(عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم ...سلیله
(عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.سلیم
(عربی) 1- دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ 2- (در قدیم) آر...سلیمان
(عبری) 1- پر از سلامتی؛ 2- (اَعلام) 1) حضرت سلیمان(ع): شاه و پیامبر یه...سلیمه
(عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم. 1- ، 2- و 3-سلین
(ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانهای در آذربایجان که از منط...سلینا
(ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.
(عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه.سلامت
(عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛...سلامه
(عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار...سلدا
(ترکی) حامی، یاور.سلما
1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.سلمان
(عربی) 1- سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی ...سلمی
(عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز...سلوا
(عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم ...سلیله
(عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.سلیم
(عربی) 1- دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ 2- (در قدیم) آر...سلیمان
(عبری) 1- پر از سلامتی؛ 2- (اَعلام) 1) حضرت سلیمان(ع): شاه و پیامبر یه...سلیمه
(عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم. 1- ، 2- و 3-سلین
(ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانهای در آذربایجان که از منط...سلینا
(ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.