اسم های ایرانی که با سر شروع میشن
سرآویز
آنچه به سر میآویزندسراج
(عربی) (در قدیم) چراغ، روشنایی.سراج الدین
(عربی) 1- چراغ دین؛ 2- (اَعلام) 1) سراجالدین ارموی: [594-682 قمری] مت...سرافراز
سربلند، با افتخارسردار
1- (در نظام) فرمانده یک گروه یا یک دستهی نظامی؛ 2- عنوانی احترام آمیز ...سردین
فرانسه-یونانی سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهیسرفراز
(مخففِ سر افراز)، سر افراز.سرمد
(عربی) 1- (در قدیم) پایدار، پیوسته، همیشگی؛ 2- (در حالت قیدی) به طور د...سرمه
مخلوطی از کانههای آنتیموان که سیاه رنگ است و از آن برای آرایش چشم استفاده میشود، (به مجاز) سیاهی، تاریکیسرو
1- (در گیاهی) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطیان که همی...سرور
شادمانیسروراعظم
(فارسی ـ عربی) از نام های مرکب، سرور و اعظم.سروری
1- منسوب به سرو؛ 2- نوعی از خطوط اسلامی؛ 3- نخلی، شجری.سروش
1سروگل
(سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب.سروناز
1- سرو نورسته، سروی که شاخههای آن به هر طرف مایل باشد؛ 2- (در موسیقی ...سروه
(کردی) نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.سروین
1- (در قدیم) شبیه سَرو؛ 2-(در کردی) روسری و چارقد.سریرا
(سَریر + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَریر، ) سَریر.
آنچه به سر میآویزندسراج
(عربی) (در قدیم) چراغ، روشنایی.سراج الدین
(عربی) 1- چراغ دین؛ 2- (اَعلام) 1) سراجالدین ارموی: [594-682 قمری] مت...سرافراز
سربلند، با افتخارسردار
1- (در نظام) فرمانده یک گروه یا یک دستهی نظامی؛ 2- عنوانی احترام آمیز ...سردین
فرانسه-یونانی سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهیسرفراز
(مخففِ سر افراز)، سر افراز.سرمد
(عربی) 1- (در قدیم) پایدار، پیوسته، همیشگی؛ 2- (در حالت قیدی) به طور د...سرمه
مخلوطی از کانههای آنتیموان که سیاه رنگ است و از آن برای آرایش چشم استفاده میشود، (به مجاز) سیاهی، تاریکیسرو
1- (در گیاهی) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطیان که همی...سرور
شادمانیسروراعظم
(فارسی ـ عربی) از نام های مرکب، سرور و اعظم.سروری
1- منسوب به سرو؛ 2- نوعی از خطوط اسلامی؛ 3- نخلی، شجری.سروش
1سروگل
(سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب.سروناز
1- سرو نورسته، سروی که شاخههای آن به هر طرف مایل باشد؛ 2- (در موسیقی ...سروه
(کردی) نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.سروین
1- (در قدیم) شبیه سَرو؛ 2-(در کردی) روسری و چارقد.سریرا
(سَریر + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَریر، ) سَریر.