اسم های ایرانی که با زر شروع میشن
زرار
1- تیزفهم، سبک روح؛ 2- (اَعلام) (زَرار) پدر بابک و نیای اردشیر بابکان ...زرافشان
افشاننده سیم و زرزراندام
از نام های برگزیدهزربانو
بانویی که چون زر میدرخشد، نام دختر رستم پهلوان شاهنامهزربین
سرو کوهیزرپری
آن که چون زر و پری درخشنده و زیباستزرتا
همتای زر، درخشان و زیبا چون طلازرتاج
زر(فارسی) + تاج (فارسی) زرین تاجزرتشت
1- دارندهی شتر زرد، زردشت؛ 2- (اَعلام) پیامبر ایران باستان از خانواده...زرخاتون
زر( طلا) + خاتون( بانو)زردخت
مرکب از زر( طلا) + دخت ( دختر)زردشت
1- (= زرتشت)، زرتشت؛ 2- (اَعلام) 1) زردشت نام بخشی از رودخانهی دِهوج...زردیس
به شکل زرزرستان
نام دختر ارجاسبزرشام
نام دختری از خاندان جمشید پادشاه کیانیزرکا
گیلکی نوعی پرندهزرگل
زرین گلزرگیس
از نام های برگزیدهزرگیسو
از نام های برگزیدهزرمان
مانند زر، بسیار زیبازرناز
مرکب از زر( طلا) + ناز(کرشمه)زرنگار
از نام های برگزیدهزرنگیس
زرین گیس زرین گیسزرنوش
ام شهری که دارا آن را بنا کرده بودزروان
نام خوانسالار انوشیروان ساسانیزرواندخت
از زروان (نام ایزدی) + دخت (دختر)زری
پارچه یا لباسی که در آن نخهای طلایی به کار رفته است، نخ طلا یا نقره یا گلابتون، طلایی، منسوب به زرزریان
(کردی) باد جنوب، باد دبور، باد سرد.زریر
1- تیز خاطر؛ 2- سبک روح؛ 3- نام گیاهی (اسپرک)؛ 4- (در اوستا) به معنی ز...زرین
از جنس زر، به رنگ زر، طلاییزرین بانو
از نام های برگزیدهزرین تاج
زرین (فارسی) + تاج (معرب) آن که تاجی از طلا بر سر دارد.زرین چهر
زرین دخت
مرکب از زرین (طلایی یا از جنس زر) + دخت (دختر)زرین گل
آن که چون گلی زرین زیبا و درخشان استزرین گیس
آن که موهایی به رنگ طلا دارد، نام زنی در منظومه ویس و رامینزرین مهر
خورشید طلاییزرین نرگسه
ستارههای آسمانزرین نگار
آراسته شده با زرزرین همای
همای زرین، آفتاب
1- تیزفهم، سبک روح؛ 2- (اَعلام) (زَرار) پدر بابک و نیای اردشیر بابکان ...زرافشان
افشاننده سیم و زرزراندام
از نام های برگزیدهزربانو
بانویی که چون زر میدرخشد، نام دختر رستم پهلوان شاهنامهزربین
سرو کوهیزرپری
آن که چون زر و پری درخشنده و زیباستزرتا
همتای زر، درخشان و زیبا چون طلازرتاج
زر(فارسی) + تاج (فارسی) زرین تاجزرتشت
1- دارندهی شتر زرد، زردشت؛ 2- (اَعلام) پیامبر ایران باستان از خانواده...زرخاتون
زر( طلا) + خاتون( بانو)زردخت
مرکب از زر( طلا) + دخت ( دختر)زردشت
1- (= زرتشت)، زرتشت؛ 2- (اَعلام) 1) زردشت نام بخشی از رودخانهی دِهوج...زردیس
به شکل زرزرستان
نام دختر ارجاسبزرشام
نام دختری از خاندان جمشید پادشاه کیانیزرکا
گیلکی نوعی پرندهزرگل
زرین گلزرگیس
از نام های برگزیدهزرگیسو
از نام های برگزیدهزرمان
مانند زر، بسیار زیبازرناز
مرکب از زر( طلا) + ناز(کرشمه)زرنگار
از نام های برگزیدهزرنگیس
زرین گیس زرین گیسزرنوش
ام شهری که دارا آن را بنا کرده بودزروان
نام خوانسالار انوشیروان ساسانیزرواندخت
از زروان (نام ایزدی) + دخت (دختر)زری
پارچه یا لباسی که در آن نخهای طلایی به کار رفته است، نخ طلا یا نقره یا گلابتون، طلایی، منسوب به زرزریان
(کردی) باد جنوب، باد دبور، باد سرد.زریر
1- تیز خاطر؛ 2- سبک روح؛ 3- نام گیاهی (اسپرک)؛ 4- (در اوستا) به معنی ز...زرین
از جنس زر، به رنگ زر، طلاییزرین بانو
از نام های برگزیدهزرین تاج
زرین (فارسی) + تاج (معرب) آن که تاجی از طلا بر سر دارد.زرین چهر
زرین دخت
مرکب از زرین (طلایی یا از جنس زر) + دخت (دختر)زرین گل
آن که چون گلی زرین زیبا و درخشان استزرین گیس
آن که موهایی به رنگ طلا دارد، نام زنی در منظومه ویس و رامینزرین مهر
خورشید طلاییزرین نرگسه
ستارههای آسمانزرین نگار
آراسته شده با زرزرین همای
همای زرین، آفتاب