اسم های ایرانی که با آس شروع میشن
آسا
1- آسودن؛2- آسایش دهنده؛ 3- وقار، ثبات؛ 4- آراینده؛ 5- (در قدیم) شکل ...آساره
(لری، دزفولی) ستاره.آسانا
دختر زیبا.آستیاک
نام چهارمین و آخرین پادشاه مادآسمان
1- فضای لایتناهی که منظومهها و صورتهای فلکی در آن قرار دارند؛ 2- (اَ...آسمین
آسنا
ارفع، بلندتر، عالیتر.آسو
1- (در کردی) به معنی افق طلایی؛ 2- (در پهلوی) صورت پهلوی واژهی «آهو»؛ ...آسوده
(صفت فاعلی از آسودن) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ،...آسیا
(اَعلام) بزرگترین قاره از قارههای پنجگانه جهان.آسیمان
آسیمن
آسیه
(عربی) (مؤنث أسِیَ، أسَیً) 1- اندوهگین؛ 2- استوانه، ستون؛ 3- (اَعلام) ...

1- آسودن؛2- آسایش دهنده؛ 3- وقار، ثبات؛ 4- آراینده؛ 5- (در قدیم) شکل ...آساره

(لری، دزفولی) ستاره.آسانا

دختر زیبا.آستیاک

نام چهارمین و آخرین پادشاه مادآسمان

1- فضای لایتناهی که منظومهها و صورتهای فلکی در آن قرار دارند؛ 2- (اَ...آسمین

آسنا

ارفع، بلندتر، عالیتر.آسو

1- (در کردی) به معنی افق طلایی؛ 2- (در پهلوی) صورت پهلوی واژهی «آهو»؛ ...آسوده

(صفت فاعلی از آسودن) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ،...آسیا

(اَعلام) بزرگترین قاره از قارههای پنجگانه جهان.آسیمان

آسیمن

آسیه

(عربی) (مؤنث أسِیَ، أسَیً) 1- اندوهگین؛ 2- استوانه، ستون؛ 3- (اَعلام) ...