اسم های ایرانی که با ها شروع میشن
هابیل
معرب از عبری، نفس یا بخار، نام پسر آدم (ع)هاتف
(عربی) 1- ندا دهندهای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، مانند فر...هاجر
معرب از عبری؛ به معنی مهاجرت کننده، فرارکننده. هم چنین اسم مادر اسماعیل و همسر حضرت ابراهیم (ع)هادان
معرب از عبری، نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع)هادی
پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رساناهادیه
(عربی) (مؤنث هادی)، هادی. 1-هارا
کوهستانهارپارک
نام وزیر استیاک آخرین پادشاه مادهارون
(عبری ؟) 1- (در قدیم) قاصد و پیک شاه که زنگولهای بر کمر میبست تا راه ...هاشم
(عربی) 1- (در قدیم) شکننده، خرد کننده؛ 2- (اَعلام) 1) نام ابن عبد مناف...هاکان
ریشه ترکی –عربی ، معنیهاله
معرب از یونانی به معنای حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاه دور ماه یا خورشید دیده میشود.هامان
یکی از درباریان خشایار شاههامرز
نام سپهسالار خسروپرویز ساسانیهامون
از نام های ایرانیهامی
سرگشته و حیرانهامین
تابستان در اوستاهانا
پناه، نفس، امید، فریادهانه
چشمههانی
(عربی) 1- مسرور؛ 2- میسر؛ 3- (اَعلام) 1) نام چند تن از مشاهیر عرب؛ 2) ...هانیا
مؤنث هانی، مادر مهربان و دلسوزهانیتا
(هانی+ تا = نظیر، مانند)) 1- نظیر و مانند هانی؛ 2- مسرور و شاد.هانیه
هانیاهاوژین
هاون
گاه بامدادیهاونی
ایزد نگهبان بامدادهایده
توبه کننده، به حق بازگردنده

معرب از عبری، نفس یا بخار، نام پسر آدم (ع)هاتف

(عربی) 1- ندا دهندهای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، مانند فر...هاجر

معرب از عبری؛ به معنی مهاجرت کننده، فرارکننده. هم چنین اسم مادر اسماعیل و همسر حضرت ابراهیم (ع)هادان

معرب از عبری، نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع)هادی

پیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رساناهادیه

(عربی) (مؤنث هادی)، هادی. 1-هارا

کوهستانهارپارک

نام وزیر استیاک آخرین پادشاه مادهارون

(عبری ؟) 1- (در قدیم) قاصد و پیک شاه که زنگولهای بر کمر میبست تا راه ...هاشم

(عربی) 1- (در قدیم) شکننده، خرد کننده؛ 2- (اَعلام) 1) نام ابن عبد مناف...هاکان

ریشه ترکی –عربی ، معنیهاله

معرب از یونانی به معنای حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاه دور ماه یا خورشید دیده میشود.هامان

یکی از درباریان خشایار شاههامرز

نام سپهسالار خسروپرویز ساسانیهامون

از نام های ایرانیهامی

سرگشته و حیرانهامین

تابستان در اوستاهانا

پناه، نفس، امید، فریادهانه

چشمههانی

(عربی) 1- مسرور؛ 2- میسر؛ 3- (اَعلام) 1) نام چند تن از مشاهیر عرب؛ 2) ...هانیا

مؤنث هانی، مادر مهربان و دلسوزهانیتا

(هانی+ تا = نظیر، مانند)) 1- نظیر و مانند هانی؛ 2- مسرور و شاد.هانیه

هانیاهاوژین

هاون

گاه بامدادیهاونی

ایزد نگهبان بامدادهایده

توبه کننده، به حق بازگردنده