اسم های ایرانی که با شم شروع میشن
شمامه
(عربی) 1- (در قدیم) رایحه و بوی خوش؛ 2- گلولهی خوشبو، دستنبو؛ 3- (به م...شمایل
(عربی) 1- ظاهر کسی یا چیزی، شکل و صورت؛ 2- (در قدیم) خویها، خصلتهای ن...شمس
(عربی) 1- خورشید؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی نود و یکم از قرآن کریم دارای پا...شمس الدین
(عربی) 1- آفتاب دین؛ 2- (اَعلام) 1) شمسالدین آلب ارغو: (= آلب ارغوان)...شمس الله
(عربی) 1- آفتاب خدا؛ 2- (به مجاز) کسی که منور شده است به نور دین خدا.شمس جهان
(عربی ـ معرب فارسی) 1- خورشید جهان، آفتاب گیتی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.شمسا
شمسه
(عربی ـ فارسی) 1- نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاش...شمسی
(عربی ـ فارسی) 1- (منسوب به شمس)، 2- دارای شمس (خورشید)؛ 3- (در قدیم) ...شمشاد
1- (در گیاهی) درختچهای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیهی باغچهها...شمه
(عربی، شَمَّة) (در قدیم) بوی خوش.شمیس
شمیسا
(= شمسا)، ( شمسا.شمیلا
شمیم
(عربی) (در قدیم) بوی خوش.شمیمه
(عربی) (در قدیم) بوی خوش.شمین
(عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو.
(عربی) 1- (در قدیم) رایحه و بوی خوش؛ 2- گلولهی خوشبو، دستنبو؛ 3- (به م...شمایل
(عربی) 1- ظاهر کسی یا چیزی، شکل و صورت؛ 2- (در قدیم) خویها، خصلتهای ن...شمس
(عربی) 1- خورشید؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی نود و یکم از قرآن کریم دارای پا...شمس الدین
(عربی) 1- آفتاب دین؛ 2- (اَعلام) 1) شمسالدین آلب ارغو: (= آلب ارغوان)...شمس الله
(عربی) 1- آفتاب خدا؛ 2- (به مجاز) کسی که منور شده است به نور دین خدا.شمس جهان
(عربی ـ معرب فارسی) 1- خورشید جهان، آفتاب گیتی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.شمسا
شمسه
(عربی ـ فارسی) 1- نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاش...شمسی
(عربی ـ فارسی) 1- (منسوب به شمس)، 2- دارای شمس (خورشید)؛ 3- (در قدیم) ...شمشاد
1- (در گیاهی) درختچهای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیهی باغچهها...شمه
(عربی، شَمَّة) (در قدیم) بوی خوش.شمیس
شمیسا
(= شمسا)، ( شمسا.شمیلا
شمیم
(عربی) (در قدیم) بوی خوش.شمیمه
(عربی) (در قدیم) بوی خوش.شمین
(عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو.