اسم های ایرانی که به ور ختم میشن
آتور
(پهلوی) 1- آتش، آذر؛ 2- (اَعلام) 1) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغ...آشور
1- (در قدیم) آشوردن؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاههای ماهور...آینور
امیرمنصور
(عربی) امیر و پادشاه مظفر و پیروز، فرماندهی فاتح و کامکار.انور
(عربی) 1- روشنتر، روشن، نورانی؛ 2- (به گونه احترام) (به مجاز) مبارک، ...ایرانپور
از نام های برگزیدهباور
مجموعه اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است،بلور
(عربی، معرب از یونانیِ beryllos) 1- نوعی مادهی معدنی جامد و شفاف مانند...پرور
1- رشد دادنِ کسی یا چیزی، پرورش دادن؛ 2- (به مجاز) مطلب یا موضوعی را ر...تنبور
نوعی ساز، دنبرهتور
نام پسر شاه فریدونتیمور
نام یکی از طوایف ترکجان پرور
آنچه باعث تیمار جان شودچنور
گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید.حور
زن زیبای بهشتیخاور
(مخففِ خاوران) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است.دادور
1- (در قدیم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضی؛ 3- از نامهای خداوند.دانشور
(دانش + ور (پسوند دارندگی))، دارای علم و دانش، دانشمند.داور
نام موبدی استدلاور
دلیر، قهرمانزرین هور
خورشید طلاییزیور
زینت، پیرایهسَرور
آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگران سِمَت بزرگی دارد؛ فرمانده، رئیس، بزرگسُرور
(عربی) خوشحالی، شادمانی.سرور
شادمانیشاپور
1- پسر شاه، شاه زاده؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) نام چند پهلوان ایران...شادور
شادمان، خوشحالشادی آور
نشاط آفرینشاهپور
(= شاپور)، ( شاپور. 1-شکور
(عربی) 1- شکرکننده سپاسگزار؛ 2- پاداش دهندهی بندگان؛ 3- از نامهای خدا...شهنور
نور شاه و به تعبیری نور خداصبور
آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوندعاشور
(عربی) 1- عاشورا؛ 2- روز دهم ماه محرم که روز شهادت امام حسین(ع) است.عبدالغفور
(عربی) بندهی خدای آمرزنده.عبدالنور
(عربی) بندهی نور. (نور از نام های خداوند).غفور
(عربی) 1- بخشاینده و آمرزندهی گناهان(خداوند)؛ 2- از صفات و نامهای خدا...فرنور
داراه شکوه و جلال و چهره ای نورانیفریور
(دساتیر) راست، درست. [از برخاستههای فرقه آذرکیوان ـ برهان چ. معین].فور
از شخصیتهای شاهنامه، اسم پادشاه هند در زمان اسکندر مقدونیکشور
سرزمینی دارای مرزهای مشخص که از سایر سرزمین ها جدا شده است.
(پهلوی) 1- آتش، آذر؛ 2- (اَعلام) 1) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغ...آشور
1- (در قدیم) آشوردن؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاههای ماهور...آینور
امیرمنصور
(عربی) امیر و پادشاه مظفر و پیروز، فرماندهی فاتح و کامکار.انور
(عربی) 1- روشنتر، روشن، نورانی؛ 2- (به گونه احترام) (به مجاز) مبارک، ...ایرانپور
از نام های برگزیدهباور
مجموعه اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است،بلور
(عربی، معرب از یونانیِ beryllos) 1- نوعی مادهی معدنی جامد و شفاف مانند...پرور
1- رشد دادنِ کسی یا چیزی، پرورش دادن؛ 2- (به مجاز) مطلب یا موضوعی را ر...تنبور
نوعی ساز، دنبرهتور
نام پسر شاه فریدونتیمور
نام یکی از طوایف ترکجان پرور
آنچه باعث تیمار جان شودچنور
گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید.حور
زن زیبای بهشتیخاور
(مخففِ خاوران) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است.دادور
1- (در قدیم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضی؛ 3- از نامهای خداوند.دانشور
(دانش + ور (پسوند دارندگی))، دارای علم و دانش، دانشمند.داور
نام موبدی استدلاور
دلیر، قهرمانزرین هور
خورشید طلاییزیور
زینت، پیرایهسَرور
آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگران سِمَت بزرگی دارد؛ فرمانده، رئیس، بزرگسُرور
(عربی) خوشحالی، شادمانی.سرور
شادمانیشاپور
1- پسر شاه، شاه زاده؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) نام چند پهلوان ایران...شادور
شادمان، خوشحالشادی آور
نشاط آفرینشاهپور
(= شاپور)، ( شاپور. 1-شکور
(عربی) 1- شکرکننده سپاسگزار؛ 2- پاداش دهندهی بندگان؛ 3- از نامهای خدا...شهنور
نور شاه و به تعبیری نور خداصبور
آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوندعاشور
(عربی) 1- عاشورا؛ 2- روز دهم ماه محرم که روز شهادت امام حسین(ع) است.عبدالغفور
(عربی) بندهی خدای آمرزنده.عبدالنور
(عربی) بندهی نور. (نور از نام های خداوند).غفور
(عربی) 1- بخشاینده و آمرزندهی گناهان(خداوند)؛ 2- از صفات و نامهای خدا...فرنور
داراه شکوه و جلال و چهره ای نورانیفریور
(دساتیر) راست، درست. [از برخاستههای فرقه آذرکیوان ـ برهان چ. معین].فور
از شخصیتهای شاهنامه، اسم پادشاه هند در زمان اسکندر مقدونیکشور
سرزمینی دارای مرزهای مشخص که از سایر سرزمین ها جدا شده است.