اسم های ایرانی که به ند ختم میشن
آژند
نام گلی است - گل و لاي ته حوضاََروند
(اوستایی، aurvant) (در تفسیر پهلوی، arvand) 1- تند، تیز، چالاک، دلیر؛ ...اَپروَند
دارنده بلندی و شکوه یا فرهمندارجمند
با ارزشاروند
تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکتاسفند
(اوستایی) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی...الوند
توانا و تیزپابَهاوند
در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکیبرومند
(اسم دختر و پسر) خوش قامت، نام مادر بابک خرمدینپارند
نیک بختی و فرارونی؛ نگهبان گنج و خواستهپرند
پارچه ابریشمیپیوند
(بن مضارعِ پیوستن)، 1- پیوستن؛ 2- پیوسته بودن دو یا چند کس؛ 3- ازدواج؛...تروند
میوه تازه رسیده، نوبرخردمند
نام یکی از پیروان دستور آذرکیوانخورسند
راضیدلبند
1- (به مجاز) عزیز و دوست داشتنی؛ 2- (در قدیم) معشوق، اسیر کنندهی دل، ج...دلپسند
پسندیده، مرغوبدماوند
نام سرداری درزمان ساسانیانرایومند
دارنده فروغ و شکوهسپند
ورجاوند و مقدس. اسفندسوگند
قسم، استواری بر پیوندسهند
(اَعلام) کوه آتشفشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان شرقی میان تبریز...فرازمند
از نام های برگزیدهفرهمند
1- دارای شکوه و وقار؛ 2- (به مجاز) خردمند و دانا، دارای فر، نورانی و ب...فرهومند
باشکوه و بزرگفریمند
صاحب زیبایی و شکوهکاروند
از اسامی پسرانه ایرانی کمند
دام، کنایه از گیسوکیازند
پادشاه بزرگ گل خند
دارای خندهای چون گلگلپسند
زیباروی مورد پسندلبخند
احساس شادی بر لبانماه پسند
زیباروی چون ماهنیرومند
دارای نیرو، قوی.ورجاوند
مقدس و نورانی . از نیاکان شاه بهرامهموند
اعضاءهوشمند
(هوش + مند (پسوند دارندگی و اتصاف)) 1- صاحب هوش، باهوش؛ 2- عاقل، بخرد.
نام گلی است - گل و لاي ته حوضاََروند
(اوستایی، aurvant) (در تفسیر پهلوی، arvand) 1- تند، تیز، چالاک، دلیر؛ ...اَپروَند
دارنده بلندی و شکوه یا فرهمندارجمند
با ارزشاروند
تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکتاسفند
(اوستایی) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی...الوند
توانا و تیزپابَهاوند
در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکیبرومند
(اسم دختر و پسر) خوش قامت، نام مادر بابک خرمدینپارند
نیک بختی و فرارونی؛ نگهبان گنج و خواستهپرند
پارچه ابریشمیپیوند
(بن مضارعِ پیوستن)، 1- پیوستن؛ 2- پیوسته بودن دو یا چند کس؛ 3- ازدواج؛...تروند
میوه تازه رسیده، نوبرخردمند
نام یکی از پیروان دستور آذرکیوانخورسند
راضیدلبند
1- (به مجاز) عزیز و دوست داشتنی؛ 2- (در قدیم) معشوق، اسیر کنندهی دل، ج...دلپسند
پسندیده، مرغوبدماوند
نام سرداری درزمان ساسانیانرایومند
دارنده فروغ و شکوهسپند
ورجاوند و مقدس. اسفندسوگند
قسم، استواری بر پیوندسهند
(اَعلام) کوه آتشفشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان شرقی میان تبریز...فرازمند
از نام های برگزیدهفرهمند
1- دارای شکوه و وقار؛ 2- (به مجاز) خردمند و دانا، دارای فر، نورانی و ب...فرهومند
باشکوه و بزرگفریمند
صاحب زیبایی و شکوهکاروند
از اسامی پسرانه ایرانی کمند
دام، کنایه از گیسوکیازند
پادشاه بزرگ گل خند
دارای خندهای چون گلگلپسند
زیباروی مورد پسندلبخند
احساس شادی بر لبانماه پسند
زیباروی چون ماهنیرومند
دارای نیرو، قوی.ورجاوند
مقدس و نورانی . از نیاکان شاه بهرامهموند
اعضاءهوشمند
(هوش + مند (پسوند دارندگی و اتصاف)) 1- صاحب هوش، باهوش؛ 2- عاقل، بخرد.