اسم های ایرانی که به فر ختم میشن
آذرفر
در اوستا به دارنده فرآذربِهفر
شکوهمند و با جلال و جبروتپاکفر
باشکوه پاکجعفر
(عربی) 1- جوی، رود؛ 2- ناقهی پر شیر؛ 3- (اَعلام) 1) ابوعبدالله جعفر اب...خورشیدفر
آن که شکوه و جلالی چون خورشید دارد.دادفر
از نام های برگزیدهشادفر
آن که دارای شکوه و شادی است.ظافر
ظفریابنده، پیروزی یابندهظفر
(عربی) پیروزی، نصرت.گلفر
1- با فر و شکوه گل (زیبا و لطیف و با شکوه)؛ 2- (به مجاز) زیبارو و لطیف...لیلوفر
(= نیلوفر)، ( نیلوفر.محمدجعفر
(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و جعفر.مظفر
(عربی) 1- پیروز، غالب، موفق؛ 2- (در حالت قیدی) با پیروزی و موفقیت.منوشفر
نام پدر منوچهر شاه پیشدادینیلوفر
نام گلی استهمافر
دارای شکوه هماییهوفر
نام خواهر یوئشتا
در اوستا به دارنده فرآذربِهفر
شکوهمند و با جلال و جبروتپاکفر
باشکوه پاکجعفر
(عربی) 1- جوی، رود؛ 2- ناقهی پر شیر؛ 3- (اَعلام) 1) ابوعبدالله جعفر اب...خورشیدفر
آن که شکوه و جلالی چون خورشید دارد.دادفر
از نام های برگزیدهشادفر
آن که دارای شکوه و شادی است.ظافر
ظفریابنده، پیروزی یابندهظفر
(عربی) پیروزی، نصرت.گلفر
1- با فر و شکوه گل (زیبا و لطیف و با شکوه)؛ 2- (به مجاز) زیبارو و لطیف...لیلوفر
(= نیلوفر)، ( نیلوفر.محمدجعفر
(عربی) از نامهای مرکب، ا محمّد و جعفر.مظفر
(عربی) 1- پیروز، غالب، موفق؛ 2- (در حالت قیدی) با پیروزی و موفقیت.منوشفر
نام پدر منوچهر شاه پیشدادینیلوفر
نام گلی استهمافر
دارای شکوه هماییهوفر
نام خواهر یوئشتا