اسم های ایرانی که به حرف ) ختم میشن
آمیتیس (آمی تیس)
(اَعلام) شاهدخت ایرانی دختر هووخشتر (شاه ماد) و نوهی کیاکسار پادشاه ما...آی سن (آیسن)
(ترکی) 1- به معنی مانند ماه هستی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.آی سودا (آیسودا)
(ترکی) 1- ماه در آب؛ 2- (به مجاز) زیبا رو و با طراوت.آی شِن (آیشن)
(ترکی) 1- شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.آی گل (آیگل)
(ترکی ـ فارسی) 1- گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو...آی نور (آینور)
(ترکی ـ عربی) 1- روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه؛ 2- (به م...آیشین (آی شین)
(ترکی) 1- به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیب...آیینه (آئینه)
(= آیینه و آینه) 1- سطح صاف و صیقل یافته شیشهای یا فلزی که تصویر را م...امیرطاها (امیرطه)
(عربی) از نامهای مرکب، ی امیر و طاها (طه).امیرکسری (امیرکسرا)
(عربی ـ فارسی) از نامهای مرکب، ، امیر و کسری.بشری (بشرا)
(عربی) 1- بشارت، مژده، مژدگانی؛ 2- از واژههای قرآنی (یونس: 64).حسنا (حسنی)
(عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده.علی رضا (علیرضا)
(عربی) از نامهای مرکب، ( علی و رضا.علی سان (علیسان)
(عربی ـ فارسی) (علی + سان (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.غلام حسن (غلامحسن)
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسن]، ارادتمند و فرم...غلام حسین (غلامحسین)
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسین]، ارادتمند و فر...غلام رضا (غلامرضا)
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + رضا]، ارادتمند و فرم...غلام عباس (غلامعباس)
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + عباس]، ارادتمند و فر...غلام علی (غلامعلی)
(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + علی]، ارادتمند و فرم...فایضه (فائضه)
(عربی) (مؤنث فایض، فائض) فیض رسان، فایده بخش (زن).

(اَعلام) شاهدخت ایرانی دختر هووخشتر (شاه ماد) و نوهی کیاکسار پادشاه ما...آی سن (آیسن)

(ترکی) 1- به معنی مانند ماه هستی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.آی سودا (آیسودا)

(ترکی) 1- ماه در آب؛ 2- (به مجاز) زیبا رو و با طراوت.آی شِن (آیشن)

(ترکی) 1- شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.آی گل (آیگل)

(ترکی ـ فارسی) 1- گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو...آی نور (آینور)

(ترکی ـ عربی) 1- روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه؛ 2- (به م...آیشین (آی شین)

(ترکی) 1- به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیب...آیینه (آئینه)

(= آیینه و آینه) 1- سطح صاف و صیقل یافته شیشهای یا فلزی که تصویر را م...امیرطاها (امیرطه)

(عربی) از نامهای مرکب، ی امیر و طاها (طه).امیرکسری (امیرکسرا)

(عربی ـ فارسی) از نامهای مرکب، ، امیر و کسری.بشری (بشرا)

(عربی) 1- بشارت، مژده، مژدگانی؛ 2- از واژههای قرآنی (یونس: 64).حسنا (حسنی)

(عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده.علی رضا (علیرضا)

(عربی) از نامهای مرکب، ( علی و رضا.علی سان (علیسان)

(عربی ـ فارسی) (علی + سان (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.غلام حسن (غلامحسن)

(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسن]، ارادتمند و فرم...غلام حسین (غلامحسین)

(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسین]، ارادتمند و فر...غلام رضا (غلامرضا)

(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + رضا]، ارادتمند و فرم...غلام عباس (غلامعباس)

(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + عباس]، ارادتمند و فر...غلام علی (غلامعلی)

(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + علی]، ارادتمند و فرم...فایضه (فائضه)

(عربی) (مؤنث فایض، فائض) فیض رسان، فایده بخش (زن).