اسم های ایرانی که به حرف د ختم میشن
آدُرباد
نام موبد موبدان دوران شاپورآذربُد
نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساندآذرباد
پاینده و نگهبان آتشآذربود
موبدی در زمان یزدگردآراد
نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امورآراشید
ریشه فرانسوی ، تلفظآریاراد
آریایی، جوانمرد آریاییآزاد
نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شدهآژند
نام گلی است - گل و لاي ته حوضآناشید
آناهید
(اوستایی) (= آناهیتا)، ( آناهیتا.آوید
دانش، خرد، عقل. [در زبان اوستایی کلمههای «آوید، وید، ویدا» هر سه به ی...اََروند
(اوستایی، aurvant) (در تفسیر پهلوی، arvand) 1- تند، تیز، چالاک، دلیر؛ ...اَپروَند
دارنده بلندی و شکوه یا فرهمنداَشوداد
نام برادر هوشنگ پیشدادیاَوَرداد
از سرداران کورش بزرگاَهنَوَد
رهبری و فرمانداری . نخستین بخش از سروده گات هااُرُد
(اَعلام) نام دو تن از شاهان اشکانی 1) اُرُد اول [ 57-36 پیش از میلاد] ...احد
(عربی) 1- یگانه، یکتا، بیمانند؛ 2- از نامهای خداوند؛ 3- یکی، یک نفر، ...احمد
حمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبرارجمند
با ارزشارد
نام سیزدهمین پادشاه اشکانیارشاد
(عربی) 1- رهبری، هدایت کردن، راه نمودن؛ 2- راهنمایی، نشان دادن راه درس...ارشد
(عربی) 1- رشیدتر، بزرگتر؛ 2- دارای درجه و مقامی بالاتر از دیگران، مافو...اروند
تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکتاسپاد
دارنده سپاه نیرومنداسپهبُد
نام پدر بزرگ خسرو انوشیرواناسد
(عربی) 1- شیر، شیر درنده؛ 2- کنایه از شجاعت و بیباکی؛ 3- (اَعلام) نام ...اسعد
(عربی) 1- سعید، نیک بخت؛ 2- خوشترین، مبارکترین؛ 3- نیک بختتر، خوشبخت...اسفند
(اوستایی) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی...اشاداد
داده پاکی و پارساییاشتاد
راستیاشوزاد
از نام های برگزیدهاعتماد
(عربی) 1- باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی؛ 2- پشتگرمی؛ 3- عقیده ...افشید
شکوه خورشیدالوند
توانا و تیزپاامجد
(عربی) (اَعلام) بزرگتر، بزرگوارتر، بزرگوار.امید
آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.امیراحمد
(عربی) امیر بسیار ستوده، پادشاه و حاکم ستوده شده، فرمانده و امیر ستودن...امیربهزاد
(عربی ـ فارسی) امیر نیکوتبار، پادشاه نیک نژاد، حاکم و سردار نیکوزاده.

نام موبد موبدان دوران شاپورآذربُد

نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساندآذرباد

پاینده و نگهبان آتشآذربود

موبدی در زمان یزدگردآراد

نام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امورآراشید

ریشه فرانسوی ، تلفظآریاراد

آریایی، جوانمرد آریاییآزاد

نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شدهآژند

نام گلی است - گل و لاي ته حوضآناشید

آناهید

(اوستایی) (= آناهیتا)، ( آناهیتا.آوید

دانش، خرد، عقل. [در زبان اوستایی کلمههای «آوید، وید، ویدا» هر سه به ی...اََروند

(اوستایی، aurvant) (در تفسیر پهلوی، arvand) 1- تند، تیز، چالاک، دلیر؛ ...اَپروَند

دارنده بلندی و شکوه یا فرهمنداَشوداد

نام برادر هوشنگ پیشدادیاَوَرداد

از سرداران کورش بزرگاَهنَوَد

رهبری و فرمانداری . نخستین بخش از سروده گات هااُرُد

(اَعلام) نام دو تن از شاهان اشکانی 1) اُرُد اول [ 57-36 پیش از میلاد] ...احد

(عربی) 1- یگانه، یکتا، بیمانند؛ 2- از نامهای خداوند؛ 3- یکی، یک نفر، ...احمد

حمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبرارجمند

با ارزشارد

نام سیزدهمین پادشاه اشکانیارشاد

(عربی) 1- رهبری، هدایت کردن، راه نمودن؛ 2- راهنمایی، نشان دادن راه درس...ارشد

(عربی) 1- رشیدتر، بزرگتر؛ 2- دارای درجه و مقامی بالاتر از دیگران، مافو...اروند

تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکتاسپاد

دارنده سپاه نیرومنداسپهبُد

نام پدر بزرگ خسرو انوشیرواناسد

(عربی) 1- شیر، شیر درنده؛ 2- کنایه از شجاعت و بیباکی؛ 3- (اَعلام) نام ...اسعد

(عربی) 1- سعید، نیک بخت؛ 2- خوشترین، مبارکترین؛ 3- نیک بختتر، خوشبخت...اسفند

(اوستایی) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی...اشاداد

داده پاکی و پارساییاشتاد

راستیاشوزاد

از نام های برگزیدهاعتماد

(عربی) 1- باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی؛ 2- پشتگرمی؛ 3- عقیده ...افشید

شکوه خورشیدالوند

توانا و تیزپاامجد

(عربی) (اَعلام) بزرگتر، بزرگوارتر، بزرگوار.امید

آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.امیراحمد

(عربی) امیر بسیار ستوده، پادشاه و حاکم ستوده شده، فرمانده و امیر ستودن...امیربهزاد

(عربی ـ فارسی) امیر نیکوتبار، پادشاه نیک نژاد، حاکم و سردار نیکوزاده.