اسم های دخترونه ایرانی که با حرف ح شروع میشن
حَسِیبا
(عربی ـ فارسی) (حَسِیب = پاک نژاد، پاکزاد، اصیل + ا (پسوند نسبت))، دار...حَسْنا
(عربی) 1- (= حَسناء)، زیبا، زن زیبا؛ 2- (در اعلام) نام شاعره برمکی.حِلیه
(عربی) 1- (در قدیم) زینت، پیرایه، زیور؛ 2- (به مجاز) مشخصات صورت و اند...حُریه
(عربی) (=حُره)، حُره.حُلما
(عربی) (جمع حَلیم) بردباران، صبوران.حاتمه
مؤنث حاتم به معنی حاکم، قاضی، داورحارثه
مؤنث حارث، زن کشاورزحاصل
نتیجهحامده
مؤنث حامد، سپاسگزارحانان
رحیم، نام یکی از دلاوران در زمان داوودحانی
(دخترانه و پسرانه) میش یا گاو وحشیحانیه
مهربان، دلسوزحبه
دانهی بعضی از میوهها و گیاهانحبیبه
مؤنث حبیب، دوست، یار، معشوقهحدیث
عشق، سوداحدیثه
امروزی، جدید، نو.حدیقه
باغحرمت
احترامحره
زن آزادهحریر
ابریشمحریه
حُرهحسِیبا
دارای اصل و نسب، پاک نژاد، پاکزاد و اصیلحسانه
زن بسیار نیکوحسنا
زیبا، زن زیباحسنا (حسنی)
(عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده.حسنه
خوب، نیک، پسندیدهحسنیه
نیکوتر، کار نیک، عاقبت نیکوحسیبا
حسیبه
دارندهی نام و شرف و بزرگیحشمت
(عربی) 1- بزرگی و احترام ناشی از داشتن قدرت و ثروت بسیار؛ 2- (در قدیم)...حفصه
اسد، شیر؛حفیظه
موکّل به چیزی؛ حافظ و محفوظحکیمه
مؤنث حکیم، زن حکیم و دانشمندحلما
جمع حَلیم، بردباران، صبوران.حلیا
زیور و آرایشحلیمه
مؤنث حلیم، زن خویشتن دار، صبور و با تحمل، دختر بردبارحلیه
زینت، پیرایه، زیور؛ مشخصات صورت و اندامحماسه
کاری افتخار آفرین، نوعی شعر، دلیری، شجاعت، بی باکیحمده
سپاس و شکرگزاریحمرا
سرخ رنگ

(عربی ـ فارسی) (حَسِیب = پاک نژاد، پاکزاد، اصیل + ا (پسوند نسبت))، دار...حَسْنا

(عربی) 1- (= حَسناء)، زیبا، زن زیبا؛ 2- (در اعلام) نام شاعره برمکی.حِلیه

(عربی) 1- (در قدیم) زینت، پیرایه، زیور؛ 2- (به مجاز) مشخصات صورت و اند...حُریه

(عربی) (=حُره)، حُره.حُلما

(عربی) (جمع حَلیم) بردباران، صبوران.حاتمه

مؤنث حاتم به معنی حاکم، قاضی، داورحارثه

مؤنث حارث، زن کشاورزحاصل

نتیجهحامده

مؤنث حامد، سپاسگزارحانان

رحیم، نام یکی از دلاوران در زمان داوودحانی

(دخترانه و پسرانه) میش یا گاو وحشیحانیه

مهربان، دلسوزحبه

دانهی بعضی از میوهها و گیاهانحبیبه

مؤنث حبیب، دوست، یار، معشوقهحدیث

عشق، سوداحدیثه

امروزی، جدید، نو.حدیقه

باغحرمت

احترامحره

زن آزادهحریر

ابریشمحریه

حُرهحسِیبا

دارای اصل و نسب، پاک نژاد، پاکزاد و اصیلحسانه

زن بسیار نیکوحسنا

زیبا، زن زیباحسنا (حسنی)

(عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده.حسنه

خوب، نیک، پسندیدهحسنیه

نیکوتر، کار نیک، عاقبت نیکوحسیبا

حسیبه

دارندهی نام و شرف و بزرگیحشمت

(عربی) 1- بزرگی و احترام ناشی از داشتن قدرت و ثروت بسیار؛ 2- (در قدیم)...حفصه

اسد، شیر؛حفیظه

موکّل به چیزی؛ حافظ و محفوظحکیمه

مؤنث حکیم، زن حکیم و دانشمندحلما

جمع حَلیم، بردباران، صبوران.حلیا

زیور و آرایشحلیمه

مؤنث حلیم، زن خویشتن دار، صبور و با تحمل، دختر بردبارحلیه

زینت، پیرایه، زیور؛ مشخصات صورت و اندامحماسه

کاری افتخار آفرین، نوعی شعر، دلیری، شجاعت، بی باکیحمده

سپاس و شکرگزاریحمرا

سرخ رنگ