اسم های دخترونه ایرانی که با حرف ا شروع میشن
اَرزنده
(صفت فاعلی از ارزیدن) 1- دارای ارزش، ارزشمند، ارزمند، شایسته و لایق؛ 2...اَرشین
1- دوستترین؛ 2- (اَعلام) نام یکی از شاهدختهای هخامنشی است که در زمان...اَرنیکا
1- آریایی نیکو کردار، آریایی نیکو رفتار، 2- آریایی خوب و زیبا.اَفشان
1- افشاننده، پریشان، پراکنده، پاشان، ریزنده، آشفته و پریشان چنان که زل...اِفراح
(عربی) (در قدیم) شاد کردن.اُسوه
(عربی) 1- پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد؛ 2-...اُلگا
(ترکی) (= الکا) (در قدیم) سرزمین، ناحیه؛ (اَعلام) قدیسه الگا [حدود 8...ابتسام
(عربی) 1- لبخند زدن، تبسم کردن؛ 2- (در قدیم) تبسم، لبخند.ابتهاج
(عربی) 1- شادن شدن، خوش و خرم؛ 2- (در قدیم) شادمانی، خوشی.ابریشم
(پهلوی) 1- رشتهای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر؛ 2...احترام
(عربی) 1- حرمت داشتن، محترم بودن؛ 2- حرمت، پاس، بزرگداشت؛ 3- رفتار و گ...احسانه
(عربی ـ فارسی) (احسان + ه (پسوند نسبت))، منسوب به احسان، ( احسان.احلام
(عربی) 1- جمع حلم، بردباریها، وقارها؛ 2- عقلها؛ 3- جمع حلیم، بردباران...احیا
(عربی) 1- زندگان؛ 2- زندگی؛ 3- زندگی از نو؛ 4-خاندانها، قبیلهها.اختر
1- (در نجوم) جرم فلکی، ستاره، کوکب، نجم؛ 2- (در گیاهی) نام گل و گیاهی ...اخلاص
(عربی) 1- دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داش...ادنا
(عربی، ادنی) 1- از واژه های قرآنی؛ 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین؛ 3...ادیبه
(عربی) (مؤنث ادیب)، ( ادیب. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و5-ارتاریا
ارزین
ارشانوش
ارشیا
(در زند و پازند) تخت و اورنگ شاهان، گاه، تختارشین
ارغوان
نام گلی استارکیده
(فرانسوی) (در گیاهی) 1- گلی به شکل های غیرعادی و رنگ های درخشان، که ...ارمغان
پیشکشی، هدیهارنوار
1- آن که سُخنش رحمت میآورد؛ 2- (در شاهنامه) نام خواهر جمشید که ضحاک او...ارنواز
نیکو سخن و خوش گفتار. نام یکی از خواهران جمشیداروس
سپید، درخشان و زیباارون
اریسا
(معرب یونانی) (= ایرسا)، ( ایرسا.اریکا
1- (در گیاهی) فوفل، پوفل، درختی از تیرهی نخل ها که در مناطق گرم آسیا م...ازهار
(عربی) (جمع زَهر) (در قدیم) گلها، شکوفهها.استاتیرا
اسرا
(عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3-...اسرین
(کردی) اشک، سرشک.اسما
(عربی) 1- نامها، اسامی؛ 2- معارف، حقایق؛ 3- (در تفسیر قرآن) و (در تصو...اسمر
(عربی) (در قدیم) گندمگون؛ سبزه.اسنا
اشا
راستی ، درستی ، راه خوشبختی

(صفت فاعلی از ارزیدن) 1- دارای ارزش، ارزشمند، ارزمند، شایسته و لایق؛ 2...اَرشین

1- دوستترین؛ 2- (اَعلام) نام یکی از شاهدختهای هخامنشی است که در زمان...اَرنیکا

1- آریایی نیکو کردار، آریایی نیکو رفتار، 2- آریایی خوب و زیبا.اَفشان

1- افشاننده، پریشان، پراکنده، پاشان، ریزنده، آشفته و پریشان چنان که زل...اِفراح

(عربی) (در قدیم) شاد کردن.اُسوه

(عربی) 1- پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد؛ 2-...اُلگا

(ترکی) (= الکا) (در قدیم) سرزمین، ناحیه؛ (اَعلام) قدیسه الگا [حدود 8...ابتسام

(عربی) 1- لبخند زدن، تبسم کردن؛ 2- (در قدیم) تبسم، لبخند.ابتهاج

(عربی) 1- شادن شدن، خوش و خرم؛ 2- (در قدیم) شادمانی، خوشی.ابریشم

(پهلوی) 1- رشتهای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر؛ 2...احترام

(عربی) 1- حرمت داشتن، محترم بودن؛ 2- حرمت، پاس، بزرگداشت؛ 3- رفتار و گ...احسانه

(عربی ـ فارسی) (احسان + ه (پسوند نسبت))، منسوب به احسان، ( احسان.احلام

(عربی) 1- جمع حلم، بردباریها، وقارها؛ 2- عقلها؛ 3- جمع حلیم، بردباران...احیا

(عربی) 1- زندگان؛ 2- زندگی؛ 3- زندگی از نو؛ 4-خاندانها، قبیلهها.اختر

1- (در نجوم) جرم فلکی، ستاره، کوکب، نجم؛ 2- (در گیاهی) نام گل و گیاهی ...اخلاص

(عربی) 1- دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داش...ادنا

(عربی، ادنی) 1- از واژه های قرآنی؛ 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین؛ 3...ادیبه

(عربی) (مؤنث ادیب)، ( ادیب. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و5-ارتاریا

ارزین

ارشانوش

ارشیا

(در زند و پازند) تخت و اورنگ شاهان، گاه، تختارشین

ارغوان

نام گلی استارکیده

(فرانسوی) (در گیاهی) 1- گلی به شکل های غیرعادی و رنگ های درخشان، که ...ارمغان

پیشکشی، هدیهارنوار

1- آن که سُخنش رحمت میآورد؛ 2- (در شاهنامه) نام خواهر جمشید که ضحاک او...ارنواز

نیکو سخن و خوش گفتار. نام یکی از خواهران جمشیداروس

سپید، درخشان و زیباارون

اریسا

(معرب یونانی) (= ایرسا)، ( ایرسا.اریکا

1- (در گیاهی) فوفل، پوفل، درختی از تیرهی نخل ها که در مناطق گرم آسیا م...ازهار

(عربی) (جمع زَهر) (در قدیم) گلها، شکوفهها.استاتیرا

اسرا

(عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3-...اسرین

(کردی) اشک، سرشک.اسما

(عربی) 1- نامها، اسامی؛ 2- معارف، حقایق؛ 3- (در تفسیر قرآن) و (در تصو...اسمر

(عربی) (در قدیم) گندمگون؛ سبزه.اسنا

اشا

راستی ، درستی ، راه خوشبختی