اسم های دخترونه ایرانی که با حرف ج شروع میشن
جَمیله
مؤنث جمیل، جمیل؛ زیباجالیز
جام
پیاله، ساغرجان افروز
(به مجاز) آسایش بخش روانجان بانو
بانویی که چون جان عزیز است.جان نواز
آرامش دهنده جان، محبوبجانا
ای جان، ای عزیزجانان
معشوق، محبوب؛ خوبجانانه
دوست داشتنیجاندخت
محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است.جریره
زن سیاوخش، مادر فرودجلاله
(عربی) (مؤنث جلال)، جلال.جلبک
جلگه
جلوه
نمایان شدن، خود را آشکار کردن، خودنمایی؛ (به مجاز) زیبایی، جاذبهجلیله
مؤنث جلیلجمانه
یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ؛ نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی(ع)جمدخت
جم (پادشاه بزرگ) + دخت (دختر)جمیله
(عربی) 1- (مؤنث جمیل)، جمیل؛ 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیق...جنان
بهشت؛ باغهاجنت
بهشت، فردوسجوانه
جوان، جوانی،رویشجواهر
هر یک از سنگهای گرانبها مانند یاقوت و زمرد؛ (به مجاز) آن که وجودش بسیار عزیز و ارزشمند یا دوست داشتنی است.جویبار
کنار جوی آبجهان
1- کیهان، عالم، گیتی، دنیا؛ 2- (به مجاز) 1) فرهنگ؛ 2) حیطه؛ 3) نمادی ب...جهان آرا
(در قدیم) 1- زیبا کننده، زینت بخش و مایهی زیبایی جهان؛ 2- (به مجاز) 1)...جهان آفرین
1- آن که عالم را خلق کرده است؛ 2- خدا.جهان آوا
مرکب از جهان (عالم، گیتی) + آوا (صدا، بانگ)جهان بانو
بانوی جهانیانجهان تاب
آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهندهی جهان.جهان خاتون
خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتمجهان دخت
دختر شهره در عالم.جهان ماه
آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیباجهان ناز
مایه افتخار جهان، فخر جهانجهانتاب
آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهنده جهانجهاندخت
دختر شهره در عالمجهانرخ
مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)جیحون
(تلفظجیران
آهو (به مجاز) معشوقِ زیبا؛ چشمِ زیبا

مؤنث جمیل، جمیل؛ زیباجالیز

جام

پیاله، ساغرجان افروز

(به مجاز) آسایش بخش روانجان بانو

بانویی که چون جان عزیز است.جان نواز

آرامش دهنده جان، محبوبجانا

ای جان، ای عزیزجانان

معشوق، محبوب؛ خوبجانانه

دوست داشتنیجاندخت

محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است.جریره

زن سیاوخش، مادر فرودجلاله

(عربی) (مؤنث جلال)، جلال.جلبک

جلگه

جلوه

نمایان شدن، خود را آشکار کردن، خودنمایی؛ (به مجاز) زیبایی، جاذبهجلیله

مؤنث جلیلجمانه

یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ؛ نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی(ع)جمدخت

جم (پادشاه بزرگ) + دخت (دختر)جمیله

(عربی) 1- (مؤنث جمیل)، جمیل؛ 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیق...جنان

بهشت؛ باغهاجنت

بهشت، فردوسجوانه

جوان، جوانی،رویشجواهر

هر یک از سنگهای گرانبها مانند یاقوت و زمرد؛ (به مجاز) آن که وجودش بسیار عزیز و ارزشمند یا دوست داشتنی است.جویبار

کنار جوی آبجهان

1- کیهان، عالم، گیتی، دنیا؛ 2- (به مجاز) 1) فرهنگ؛ 2) حیطه؛ 3) نمادی ب...جهان آرا

(در قدیم) 1- زیبا کننده، زینت بخش و مایهی زیبایی جهان؛ 2- (به مجاز) 1)...جهان آفرین

1- آن که عالم را خلق کرده است؛ 2- خدا.جهان آوا

مرکب از جهان (عالم، گیتی) + آوا (صدا، بانگ)جهان بانو

بانوی جهانیانجهان تاب

آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهندهی جهان.جهان خاتون

خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتمجهان دخت

دختر شهره در عالم.جهان ماه

آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیباجهان ناز

مایه افتخار جهان، فخر جهانجهانتاب

آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهنده جهانجهاندخت

دختر شهره در عالمجهانرخ

مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)جیحون

(تلفظجیران

آهو (به مجاز) معشوقِ زیبا؛ چشمِ زیبا