اسم های دخترونه ایرانی که با حرف ع شروع میشن
عابده
(عربی) (مؤنث عابد) (در قدیم) زنی که بسیار عبادت میکند. + عابد.عادله
(عربی) (مؤنث عادل) عادل، دادگر (زن)، + ( عادل.عارفه
(عربی) 1- زن عارف، ز عارف. 1- ، 2- و 3- ؛ 2- (در قدیم) مهربانی و نیکی...عاشیه
(عربی) 1- زن نیکو حال؛ 2- (اَعلام) [7 پیش از هجرت -57 هجری] همسر پیامب...عاصفه
(عربی) (مؤنث عاصِف). ( عاصِف.عاصمه
(عربی) (مؤنث عاصِم). ( عاصِم. 1- .عاطفه
(عربی) محبت، مهربانی، مهر، عطوفت.عاقله
(عربی) (مؤنث عاقل)، زنِ عاقل. عاقل.عالم
(عربی) 1- (در قدیم) کیهان، پهنهی کرهی زمین و آنچه در آن است، جهان؛ 2- ...عالمه
(عربی) (مؤنث عالم) دانشمند (زن)، آگاه.عالیه
(عربی) (مؤنث عالی)، 1- عنوانی احترام آمیز برای زنان؛ 2- عالی مقام (زن)...عبیر
(عربی) (در قدیم) نوعی ماده ی خوش بو کننده که از ترکیب مشک، گلاب، زعف...عدیله
(عربی) (مؤنث عدیل)، 1- مثل، مانند، همانند، هم شأن، هم وزن؛ 2- همسر.عرفانه
(عربی ـ فارسی) (عرفان + ه (نسبت))، منسوب به عرفان. ( عرفان.عزت
(عربی) 1- عزیز و گرامی بودن، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت؛ 2- احترا...عزیزه
(عربی) (مؤنث عزیز)، ( عزیز.عسل
(عربی) 1- انگبین، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید میکند...عشرت
(عربی، عشیرة) 1- خوش گذرانی، کام جویی؛ 2- (در قدیم) هم نشینی، معاشرت.عصمت
(عربی) 1- معصوم بودن، بیگناهی، پاکدامنی؛ 2- ناموس و عفت زنان؛ 3- (در ق...عطرین
(عربی ـ فارسی) (عطر + ین (پسوند نسبت))، منسوب به عطر؛ معطر، خوشبو.عطریه
(عربی) (عطر + ایه (پسوند نسبت))، منسوب به عطر؛ معطر، خوشبو.عطوفه
(عربی) (مؤنث عَطوف) زنِ مهربان و با عاطفه.عطیه
(عربی) 1- آنچه از سوی خداوند یا از طرف شخصی بزرگ به کسی بخشیده شود؛ 2-...عظیمه
(عربی) (مؤنث عظیم)، ( عظیم.عفت
(عربی) 1- حالت خویشتن داریِ زن در رویارویی و معاشرت با نامحرم و حفظ آب...عفیفه
(عربی) (مؤنث عفیف)، ( عفیف.عقیق
(عربی) 1- سنگی سلیسی و آبدار و قیمتی، که رنگ سرخ آن بسیار جالب است و د...عقیله
(عربی) (مؤنث عقیل)، 1- زن بزرگوار؛ 2- هر چیز گرامی و ارجمند، نفیس.علویه
(عربی) 1- (مؤنث علوی)، منسوب به علی؛ 2- آنچه که مرتفع باشد؛ 3- آنچه که...علیا
(عربی) 1- ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته است، بالا...علیمه
(عربی) (مؤنث علیم)، ( علیم.عواطف
(عربی) 1- عاطفه ها، احساسات؛ 2- مهربانی ها، الطاف.عهدیه
(عربی) (عهد + ایه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به عهد؛ 2- (به مجاز) زن هم ...عینا
(عربی، عیناء)، زن فراخ چشم، زن زیبا چشم.

(عربی) (مؤنث عابد) (در قدیم) زنی که بسیار عبادت میکند. + عابد.عادله

(عربی) (مؤنث عادل) عادل، دادگر (زن)، + ( عادل.عارفه

(عربی) 1- زن عارف، ز عارف. 1- ، 2- و 3- ؛ 2- (در قدیم) مهربانی و نیکی...عاشیه

(عربی) 1- زن نیکو حال؛ 2- (اَعلام) [7 پیش از هجرت -57 هجری] همسر پیامب...عاصفه

(عربی) (مؤنث عاصِف). ( عاصِف.عاصمه

(عربی) (مؤنث عاصِم). ( عاصِم. 1- .عاطفه

(عربی) محبت، مهربانی، مهر، عطوفت.عاقله

(عربی) (مؤنث عاقل)، زنِ عاقل. عاقل.عالم

(عربی) 1- (در قدیم) کیهان، پهنهی کرهی زمین و آنچه در آن است، جهان؛ 2- ...عالمه

(عربی) (مؤنث عالم) دانشمند (زن)، آگاه.عالیه

(عربی) (مؤنث عالی)، 1- عنوانی احترام آمیز برای زنان؛ 2- عالی مقام (زن)...عبیر

(عربی) (در قدیم) نوعی ماده ی خوش بو کننده که از ترکیب مشک، گلاب، زعف...عدیله

(عربی) (مؤنث عدیل)، 1- مثل، مانند، همانند، هم شأن، هم وزن؛ 2- همسر.عرفانه

(عربی ـ فارسی) (عرفان + ه (نسبت))، منسوب به عرفان. ( عرفان.عزت

(عربی) 1- عزیز و گرامی بودن، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت؛ 2- احترا...عزیزه

(عربی) (مؤنث عزیز)، ( عزیز.عسل

(عربی) 1- انگبین، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید میکند...عشرت

(عربی، عشیرة) 1- خوش گذرانی، کام جویی؛ 2- (در قدیم) هم نشینی، معاشرت.عصمت

(عربی) 1- معصوم بودن، بیگناهی، پاکدامنی؛ 2- ناموس و عفت زنان؛ 3- (در ق...عطرین

(عربی ـ فارسی) (عطر + ین (پسوند نسبت))، منسوب به عطر؛ معطر، خوشبو.عطریه

(عربی) (عطر + ایه (پسوند نسبت))، منسوب به عطر؛ معطر، خوشبو.عطوفه

(عربی) (مؤنث عَطوف) زنِ مهربان و با عاطفه.عطیه

(عربی) 1- آنچه از سوی خداوند یا از طرف شخصی بزرگ به کسی بخشیده شود؛ 2-...عظیمه

(عربی) (مؤنث عظیم)، ( عظیم.عفت

(عربی) 1- حالت خویشتن داریِ زن در رویارویی و معاشرت با نامحرم و حفظ آب...عفیفه

(عربی) (مؤنث عفیف)، ( عفیف.عقیق

(عربی) 1- سنگی سلیسی و آبدار و قیمتی، که رنگ سرخ آن بسیار جالب است و د...عقیله

(عربی) (مؤنث عقیل)، 1- زن بزرگوار؛ 2- هر چیز گرامی و ارجمند، نفیس.علویه

(عربی) 1- (مؤنث علوی)، منسوب به علی؛ 2- آنچه که مرتفع باشد؛ 3- آنچه که...علیا

(عربی) 1- ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته است، بالا...علیمه

(عربی) (مؤنث علیم)، ( علیم.عواطف

(عربی) 1- عاطفه ها، احساسات؛ 2- مهربانی ها، الطاف.عهدیه

(عربی) (عهد + ایه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به عهد؛ 2- (به مجاز) زن هم ...عینا

(عربی، عیناء)، زن فراخ چشم، زن زیبا چشم.