اسم های پسرونه ایرانی که با حرف ص شروع میشن
صائب
1- (در قدیم) راست و درست؛ 2- (اَعلام) صائب تبریزی: [قرن 11هجری] شاعر ا...صابر
صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوندصاحب
(عربی) 1- دارنده، مالک، دارا؛ 2- (منسوخ) سرور، آقا؛ 3- (در قدیم) همنش...صادق
(عربی) 1- آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راستگو، راست و درست و راست...صارم
(عربی) (در قدیم) 1- شمشیر تیز؛ 2- قطع کننده، بُرنده.صالح
(عربی) 1- شایسته و درستکار، نیک، خوب، درست؛ 2-(در قدیم) دارای اعتقاد و...صامت
(عربی) 1- خاموش، بی صدا، ساکت؛ 2- (در حالت قیدی) در حال سکوت؛ 3- (در...صانع
(عربی) 1- سازنده، آفریننده؛ 2- (در قدیم) صنعتگر؛ 3- آفریدگار، خداوند.صبیح
(عربی) 1- (در قدیم) (به مجاز) زیبا و شاد؛ 2- خندان و خوشحال.صدرا
(عربی ـ فارسی) (صدر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صدر، ( صدر؛ 2- (اَع...صدرالدین
(عربی) 1- پیشوای دین (اسلام)؛ 2- لقبی است که به بعضی از علمای اسلام دا...صدرالله
(عربی) 1- (به مجاز) کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ 2- (به تعبیر...صدیق
(عربی) 1- (در تصوف) بندهی خاص خداوند؛ 2- (در قدیم) بسیار راستگو و درست...صفدر
(عربی ـ فارسی)1- صفشکن؛ 2- (به مجاز) شجاع و دلیر؛ 3- (اَعلام) از القا...صفی
(عربی) 1- (در قدیم) خالص و یگانه (دوست)؛ 2- برگزیده؛ صاف، پاک، روشن؛ 3...صفی الدین
(عربی) 1- خالص و پاک در دین، برگزیدهی دین؛ 2- (اَعلام) 1) صفیالدین ار...صفی الله
(عربی) 1- (در قدیم) برگزیدهی خداوند؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت آدم(ع).صلاح
(عربی) 1- شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت؛...صلاح الدین
(عربی)1- موجب نیکی دین و آیین؛ 2- (اَعلام) صلاحالدین ایوبی: (= یوسف ا...صمد
(عربی) 1- (در قدیم) آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی...صمصام
(عربی) (در قدیم) شمشیر تیز و محکم.صمیم
(عربی) 1- (در قدیم) صمیمی؛ 2- اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی؛ 3- (در نجو...صنعان
(عربی) 1- صَنعان به تخفیف یاء (ی) منسوب به صنعا (نام شهری در یمن) است،...صوفی
اخترشناس، پیرو یکی از فرقههای تصوف، درویشصولت
(عربی) 1- فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، هیبت...صهیب
(عربی) (مصغر اَصْهَب)، 1- سرخ و سفید به هم آمیخته؛ 2- آن که موهای سرخ ...صیام
(عربی) 1- (در قدیم) روزه گرفتن، روزه؛ 2- (در عرفان) صوم، امساک از خورد...

1- (در قدیم) راست و درست؛ 2- (اَعلام) صائب تبریزی: [قرن 11هجری] شاعر ا...صابر

صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوندصاحب

(عربی) 1- دارنده، مالک، دارا؛ 2- (منسوخ) سرور، آقا؛ 3- (در قدیم) همنش...صادق

(عربی) 1- آن که گفتارش مطابق با واقعیت است، راستگو، راست و درست و راست...صارم

(عربی) (در قدیم) 1- شمشیر تیز؛ 2- قطع کننده، بُرنده.صالح

(عربی) 1- شایسته و درستکار، نیک، خوب، درست؛ 2-(در قدیم) دارای اعتقاد و...صامت

(عربی) 1- خاموش، بی صدا، ساکت؛ 2- (در حالت قیدی) در حال سکوت؛ 3- (در...صانع

(عربی) 1- سازنده، آفریننده؛ 2- (در قدیم) صنعتگر؛ 3- آفریدگار، خداوند.صبیح

(عربی) 1- (در قدیم) (به مجاز) زیبا و شاد؛ 2- خندان و خوشحال.صدرا

(عربی ـ فارسی) (صدر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صدر، ( صدر؛ 2- (اَع...صدرالدین

(عربی) 1- پیشوای دین (اسلام)؛ 2- لقبی است که به بعضی از علمای اسلام دا...صدرالله

(عربی) 1- (به مجاز) کسی که برتری و مهتری او از سوی خداست؛ 2- (به تعبیر...صدیق

(عربی) 1- (در تصوف) بندهی خاص خداوند؛ 2- (در قدیم) بسیار راستگو و درست...صفدر

(عربی ـ فارسی)1- صفشکن؛ 2- (به مجاز) شجاع و دلیر؛ 3- (اَعلام) از القا...صفی

(عربی) 1- (در قدیم) خالص و یگانه (دوست)؛ 2- برگزیده؛ صاف، پاک، روشن؛ 3...صفی الدین

(عربی) 1- خالص و پاک در دین، برگزیدهی دین؛ 2- (اَعلام) 1) صفیالدین ار...صفی الله

(عربی) 1- (در قدیم) برگزیدهی خداوند؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت آدم(ع).صلاح

(عربی) 1- شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن، مصلحت؛...صلاح الدین

(عربی)1- موجب نیکی دین و آیین؛ 2- (اَعلام) صلاحالدین ایوبی: (= یوسف ا...صمد

(عربی) 1- (در قدیم) آن که دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی...صمصام

(عربی) (در قدیم) شمشیر تیز و محکم.صمیم

(عربی) 1- (در قدیم) صمیمی؛ 2- اوج و نهایت شدت یا ترقی چیزی؛ 3- (در نجو...صنعان

(عربی) 1- صَنعان به تخفیف یاء (ی) منسوب به صنعا (نام شهری در یمن) است،...صوفی

اخترشناس، پیرو یکی از فرقههای تصوف، درویشصولت

(عربی) 1- فرّ و شکوه معمولاً ناشی از برتری کسی یا چیزی بر دیگران، هیبت...صهیب

(عربی) (مصغر اَصْهَب)، 1- سرخ و سفید به هم آمیخته؛ 2- آن که موهای سرخ ...صیام

(عربی) 1- (در قدیم) روزه گرفتن، روزه؛ 2- (در عرفان) صوم، امساک از خورد...