اسم های پسرونه ایرانی که با حرف د شروع میشن
دَریز
نام داماد داریوش بزرگدَسَم
فرمانده ده تن سربازدَیّان
(عربی) 1- قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده؛ 2- یکی از اسما الهی؛ 3- (در ا...داتَه
دادگری، قانونداتام
آفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیهداتان
مربوط به چشم، نام یکی از رؤسای یهودداتیس
سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی.دادآفرید
از داد آفریده شده، از نامهای خداونددادار
دادگر، عادلدادبان
نگهبان قانوندادبه
قانون خوبدادپویه
از شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیواندادجو
جوینده عدل و داددادخواه
خواستار عدل و داددادرس
دادرسندهدادفر
از نام های برگزیدهدادمهر
عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ.دادنام
از نام های برگزیدهدادوَر
دادگر، عادلدادور
1- (در قدیم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضی؛ 3- از نامهای خداوند.دارا
دارنده، نام نهمین پادشاه کیانیداراب
دارنده؛ در شاهنامه نام شاه ایران از سلسلهی کیانی، نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس.دارمان
دارنوش
نام یکی از وزیران بخت نصرداریا
(در پارسی باستان) دارنده؛ (= دارا).داریوش
نام سومین شاهنشاه هخامنشیداژو
سوخته، داغدامون
دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم.دان
قاضی، داور نام یکی از پسران یعقوب (ع)دانا
هوشیار، آگاهدانش
علم، مجموعهی اطلاعات یا آگاهیها دربارهی یک پدیده که از طریق آموختن، تج...دانشور
(دانش + ور (پسوند دارندگی))، دارای علم و دانش، دانشمند.دانوش
(اَعلام) (= ودانوش) نام شخصی در داستان وامق و عذرا.دانیار
قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنیاسرائیلدانیال
دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.داور
نام موبدی استداوود
(عبری) 1- محبوب؛ 2- (اَعلام) شاه عبرانیان [حدود 1012پیش از میلاد ـ حدو...داوودرضا
(عبری ـ عربی) از نام های مرکب، ← داوود و رضا.داوید
دامنه کوهداوین
سرافرازی، تکیه گاه

نام داماد داریوش بزرگدَسَم

فرمانده ده تن سربازدَیّان

(عربی) 1- قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده؛ 2- یکی از اسما الهی؛ 3- (در ا...داتَه

دادگری، قانونداتام

آفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیهداتان

مربوط به چشم، نام یکی از رؤسای یهودداتیس

سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی.دادآفرید

از داد آفریده شده، از نامهای خداونددادار

دادگر، عادلدادبان

نگهبان قانوندادبه

قانون خوبدادپویه

از شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیواندادجو

جوینده عدل و داددادخواه

خواستار عدل و داددادرس

دادرسندهدادفر

از نام های برگزیدهدادمهر

عدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ.دادنام

از نام های برگزیدهدادوَر

دادگر، عادلدادور

1- (در قدیم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضی؛ 3- از نامهای خداوند.دارا

دارنده، نام نهمین پادشاه کیانیداراب

دارنده؛ در شاهنامه نام شاه ایران از سلسلهی کیانی، نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس.دارمان

دارنوش

نام یکی از وزیران بخت نصرداریا

(در پارسی باستان) دارنده؛ (= دارا).داریوش

نام سومین شاهنشاه هخامنشیداژو

سوخته، داغدامون

دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم.دان

قاضی، داور نام یکی از پسران یعقوب (ع)دانا

هوشیار، آگاهدانش

علم، مجموعهی اطلاعات یا آگاهیها دربارهی یک پدیده که از طریق آموختن، تج...دانشور

(دانش + ور (پسوند دارندگی))، دارای علم و دانش، دانشمند.دانوش

(اَعلام) (= ودانوش) نام شخصی در داستان وامق و عذرا.دانیار

قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنیاسرائیلدانیال

دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.داور

نام موبدی استداوود

(عبری) 1- محبوب؛ 2- (اَعلام) شاه عبرانیان [حدود 1012پیش از میلاد ـ حدو...داوودرضا

(عبری ـ عربی) از نام های مرکب، ← داوود و رضا.داوید

دامنه کوهداوین

سرافرازی، تکیه گاه