اسم های پسرونه ایرانی که با حرف پ شروع میشن
پَتَه مانی
دادگسترپَرشان
رزمجوپَرنگ
نام پسر سامپَریبُرز
بلند بالا، نام پسر کیکاووسپَشَنگ
نام برادر زاده فریدون پیشدادیپِژمان
1- (در قدیم) غمگین، دلتنگ، نا امید؛ 2- (اَعلام) پژمان [حسین پژمان بخت...پِژواک
1- (در فیزیک) صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آ...پاتریس
ریشه لاتین ،معنیپاتیرا
پارسا
پرهیزکارپارسان
منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارسپارسیا
منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.پاساک
نام برادر زاده داریوش بزرگپاشا
1پاکان
پاکر
اسم فارسی، پاکر اول پسر ارد دوم یکی از پادشاهان اشکانیان بود، او در جن...پاکروان
پاک باطن، نیک نفسپاکزاد
پاک نژاد، نجیبپاکمهر
از نام های برگزیدهپایا
1- آنچه دیر میپاید، ماندگار، ثابت؛ 2- (در گیاهی) ویژگی گیاهی که بیش از...پایدار
1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در ...پدرام
آراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی.پرچم
درفشپرشان
(از اوستایی، paršāna)، رزمجو .پرویز
شکست ناپذیر و پیروزمند. کنیه خسرو دوم ساسانیپرهام
الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته استپرهان
لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستانپریام
در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.پژدو
نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتیپژمان
از نام های برگزیدهپشوتَن
پیشکش کننده تن یا فداکارپشوتن
1- فداکار؛ 2- (در اوستایی، pesho tanu) به معنی محکوم تن؛ 3- (اَعلام) (...پناه
پشتیبان، حامی، نگهبان.پندار
فکر، اندیشهپوروشسب
دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشتپوریا
نام پهلوان دلیر ایرانیپولاد
نام پسر آزادمرد پسر رستمپویا
دونده پی چیزی وجویندهی آنپویان
(در قدیم) 1پهلوان
1- جنگجوی شجاع و زورمند؛ 2- (به مجاز) آنکه در امری سرآمد است؛ 3- (به م...

دادگسترپَرشان

رزمجوپَرنگ

نام پسر سامپَریبُرز

بلند بالا، نام پسر کیکاووسپَشَنگ

نام برادر زاده فریدون پیشدادیپِژمان

1- (در قدیم) غمگین، دلتنگ، نا امید؛ 2- (اَعلام) پژمان [حسین پژمان بخت...پِژواک

1- (در فیزیک) صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آ...پاتریس

ریشه لاتین ،معنیپاتیرا

پارسا

پرهیزکارپارسان

منسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارسپارسیا

منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.پاساک

نام برادر زاده داریوش بزرگپاشا

1پاکان

پاکر

اسم فارسی، پاکر اول پسر ارد دوم یکی از پادشاهان اشکانیان بود، او در جن...پاکروان

پاک باطن، نیک نفسپاکزاد

پاک نژاد، نجیبپاکمهر

از نام های برگزیدهپایا

1- آنچه دیر میپاید، ماندگار، ثابت؛ 2- (در گیاهی) ویژگی گیاهی که بیش از...پایدار

1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در ...پدرام

آراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی.پرچم

درفشپرشان

(از اوستایی، paršāna)، رزمجو .پرویز

شکست ناپذیر و پیروزمند. کنیه خسرو دوم ساسانیپرهام

الهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته استپرهان

لقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستانپریام

در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.پژدو

نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتیپژمان

از نام های برگزیدهپشوتَن

پیشکش کننده تن یا فداکارپشوتن

1- فداکار؛ 2- (در اوستایی، pesho tanu) به معنی محکوم تن؛ 3- (اَعلام) (...پناه

پشتیبان، حامی، نگهبان.پندار

فکر، اندیشهپوروشسب

دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشتپوریا

نام پهلوان دلیر ایرانیپولاد

نام پسر آزادمرد پسر رستمپویا

دونده پی چیزی وجویندهی آنپویان

(در قدیم) 1پهلوان

1- جنگجوی شجاع و زورمند؛ 2- (به مجاز) آنکه در امری سرآمد است؛ 3- (به م...