اسم های پسرونه ایرانی که با حرف م شروع میشن
مِهزاد
بزرگ زاده، شاهزادهمِهیاد
(مِه = مِهتر، بزرگتر + یاد)، تداعیگر مِهتری و بزرگی؛ (به مجاز) مِهتر و بزرگترمُصلح الدین
(عربی) 1- اصلاحکننده در دین، نیکخواه در امور دین؛ 2- (اَعلام) مصلحالد...مُظفرالدین
(عربی) 1- آن که موجب پیروزی دین و آیین است، پیروزمند در دین؛ 2- (اَعلا...مُعتصم
(عربی) 1- (در قدیم) چنگ در زننده، پناه برنده؛ 2- چنگ زننده در چیزی برا...مُعظم
(عربی) بزرگ داشته شده، بزرگوار.مُکَرم
(عربی) 1- گرامی و عزیز کرده، عزیز و محترم؛ 2- (در حالت قیدی) (در قدیم)...مُهنّد
(عربی) (در قدیم) ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شم...ماجد
(عربی) دارای مجد و بزرگی، بزرگوار.مادیار
یاور و کمک کننده مادر، مددکار برای مادرمارتیا
آدمی، انسانماردین
1- نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه است که در دامنهی جنوبی قراجه داغ وا...مازار
یکی از سرداران مادی کورشمازنه
مازندران در اوستامازیار
نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستانماسیس
نام کوه آراراتماشاءالله
(عربی) 1- (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن کریم) 2- (به...ماکان
نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانیمالک
(عربی) 1- آن که صاحب مِلک یا املاکی است؛ 2- آن که دارنده و صاحب اختیار...مانوش
نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسبمانی
اندیشمندمانیار
ماونداد
نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیانماهان
نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غبادماهد
1- گسترنده، گستراننده؛ 2- نامی از نامهای باری تعالی.ماهر
زبر دستماهور
(پسرانه و دخترانه) تابناک، نوعی گل، نوایی در موسیقیماهیار
(اَعلام) (در شاهنامه) 1) یکی از دو وزیر دارا و از قاتلان او، که خود او...مؤمن
(عربی) 1- (در ادیان) آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دینی را ر...مؤید
(عربی) 1- تأیید کننده؛ 2- (اَعلام) مؤید بلخی: (= ابوالمؤید بلخی) [قرن ...مبارک
(عربی) دارای آثار یا تأثیرات خوب، دارای برکت و خیر و خوشی، خوش یمن، خج...مبشر
(عربی) آن که خبر خوش و مژده میدهد، نوید دهنده.مبین
آشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگرمتین
باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیختهمجاهد
(عربی) 1- ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعهی دی...مجتبی
برگزیدهبرگزیده شده. برگزیده و پسندیده.مجدالدین
(عربی) 1- سبب عزت و بزرگی دین؛ 2- مایهی شوکت و بزرگی دین.مجیب
(عربی) 1- (در قدیم) جواب دهنده؛ 2- پاسخگو، اجابت کننده، روا کننده حاجت...مجید
(عربی) 1- دارای قدر و مرتبهی عالی، گرامی؛ 2- از نامها و صفات خداوند.مجیدرضا
(عربی) از نام های مرکب، ، مجید و رضا.

بزرگ زاده، شاهزادهمِهیاد

(مِه = مِهتر، بزرگتر + یاد)، تداعیگر مِهتری و بزرگی؛ (به مجاز) مِهتر و بزرگترمُصلح الدین

(عربی) 1- اصلاحکننده در دین، نیکخواه در امور دین؛ 2- (اَعلام) مصلحالد...مُظفرالدین

(عربی) 1- آن که موجب پیروزی دین و آیین است، پیروزمند در دین؛ 2- (اَعلا...مُعتصم

(عربی) 1- (در قدیم) چنگ در زننده، پناه برنده؛ 2- چنگ زننده در چیزی برا...مُعظم

(عربی) بزرگ داشته شده، بزرگوار.مُکَرم

(عربی) 1- گرامی و عزیز کرده، عزیز و محترم؛ 2- (در حالت قیدی) (در قدیم)...مُهنّد

(عربی) (در قدیم) ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شم...ماجد

(عربی) دارای مجد و بزرگی، بزرگوار.مادیار

یاور و کمک کننده مادر، مددکار برای مادرمارتیا

آدمی، انسانماردین

1- نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه است که در دامنهی جنوبی قراجه داغ وا...مازار

یکی از سرداران مادی کورشمازنه

مازندران در اوستامازیار

نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستانماسیس

نام کوه آراراتماشاءالله

(عربی) 1- (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن کریم) 2- (به...ماکان

نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانیمالک

(عربی) 1- آن که صاحب مِلک یا املاکی است؛ 2- آن که دارنده و صاحب اختیار...مانوش

نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسبمانی

اندیشمندمانیار

ماونداد

نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیانماهان

نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غبادماهد

1- گسترنده، گستراننده؛ 2- نامی از نامهای باری تعالی.ماهر

زبر دستماهور

(پسرانه و دخترانه) تابناک، نوعی گل، نوایی در موسیقیماهیار

(اَعلام) (در شاهنامه) 1) یکی از دو وزیر دارا و از قاتلان او، که خود او...مؤمن

(عربی) 1- (در ادیان) آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دینی را ر...مؤید

(عربی) 1- تأیید کننده؛ 2- (اَعلام) مؤید بلخی: (= ابوالمؤید بلخی) [قرن ...مبارک

(عربی) دارای آثار یا تأثیرات خوب، دارای برکت و خیر و خوشی، خوش یمن، خج...مبشر

(عربی) آن که خبر خوش و مژده میدهد، نوید دهنده.مبین

آشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگرمتین

باوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیختهمجاهد

(عربی) 1- ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعهی دی...مجتبی

برگزیدهبرگزیده شده. برگزیده و پسندیده.مجدالدین

(عربی) 1- سبب عزت و بزرگی دین؛ 2- مایهی شوکت و بزرگی دین.مجیب

(عربی) 1- (در قدیم) جواب دهنده؛ 2- پاسخگو، اجابت کننده، روا کننده حاجت...مجید

(عربی) 1- دارای قدر و مرتبهی عالی، گرامی؛ 2- از نامها و صفات خداوند.مجیدرضا

(عربی) از نام های مرکب، ، مجید و رضا.